⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
محمد رومزی
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
301
valuables
وسایل با ارزش
چیزهای گرانبها
اشیای قیمتی
١٣٩٨/١٢/١٦
8
|
0
302
outsmart
رکب زدن
١٣٩٨/١٢/١٢
19
|
0
303
tentatively
با شک و تردید
با دو دلی
١٣٩٨/١٢/١٢
27
|
0
304
coeducationally
به طور مختلط
مختلط ( شامل پسر و دختر )
١٣٩٨/١٢/١١
2
|
0
305
tactlessly
بی ادبانه
با بی نزاکتی
با بی تدبیری
١٣٩٨/١٢/١١
2
|
0
306
skimpy
در مورد شلوار و لباس :
کوتاه
نامناسب
١٣٩٨/١٢/١٠
8
|
0
307
semitism
یهودی گرایی
یهودیت
١٣٩٨/١٢/١٠
6
|
0
308
propulsion power
نیروی محرکه
١٣٩٨/١٢/٠٨
4
|
0
309
laze around
لش کردن
١٣٩٨/١٢/٠٦
27
|
0
310
ring off
قطع کردن ( تماس )
قطع کردن تلفن
١٣٩٨/١٢/٠٥
2
|
0
311
check over
چک کردن
بررسی دقیق جهت پیدا کردن خطا ، ایراد یا اشکال
١٣٩٨/١٢/٠٥
4
|
0
312
positive light
دید مثبت
١٣٩٨/١٢/٠٤
6
|
0
313
to come
پیش رو
In the years to come
در سال های پیش رو
١٣٩٨/١٢/٠٤
13
|
0
314
privatize
خصوصی سازی
١٣٩٨/١٢/٠٣
15
|
0
315
stealthily
دزدکی
١٣٩٨/١٢/٠٣
8
|
0
316
privatized
خصوصی شده
خصوصی سازی شده
بخصوص شرکت ها یا هر چیزی که قبلا دولتی بوده
١٣٩٨/١٢/٠٢
4
|
0
317
wearily
با خستگی
١٣٩٨/١٢/٠١
4
|
0
318
run through
یه نگاه اجمالی انداختن
١٣٩٨/١٢/٠١
17
|
0
319
A dozen times
به دفعات
چندین بار
١٣٩٨/١٢/٠١
4
|
0
320
A dozen times
یه چند باری
چند بار
١٣٩٨/١٢/٠١
4
|
0
321
sanitizer
ضد عفونی کننده
١٣٩٨/١٢/٠١
94
|
0
322
underling
پایین مرتبه ( به خصوص از نظر موقعیت شغلی )
١٣٩٨/١١/٣٠
8
|
0
323
tic
تیک عصبی
١٣٩٨/١١/٢٩
4
|
0
324
engineered
مهندسی شده
١٣٩٨/١١/٢٦
17
|
0
325
compulsiveness
اجباری بودن
بی اختیاری
١٣٩٨/١١/٢٦
10
|
0
326
Ground down
خسته
وامانده
Exhausted
Worn down
منبع : oxford
١٣٩٨/١١/٢٥
2
|
0
327
tenacious
ول نکن (:
١٣٩٨/١١/٢٠
15
|
0
328
burly
چغر و بد بدن (:
١٣٩٨/١١/٢٠
6
|
0
329
common ground
اتفاق نظر
١٣٩٨/١١/١٨
13
|
0
330
go down in history
در تاریخ ثبت شدن
١٣٩٨/١١/١٧
13
|
0
331
across the country
سر تا سر کشور
سراسر کشور
همه جا ی کشور
١٣٩٨/١١/١٧
6
|
1
332
frequently
به تناوب
١٣٩٨/١١/١٥
25
|
1
333
unenthusiastic
بی شوق
بی ذوق
بدون شور و حرارت
١٣٩٨/١١/١٤
6
|
0
334
in reference to
راجع به
١٣٩٨/١١/١٤
13
|
1
335
slanted
گرایش دار - منحرف - متمایل
متمایل به سمت جناح یا گروهی در سیاست
١٣٩٨/١١/١٤
17
|
0
336
objectively
بدون غرض ورزی
١٣٩٨/١١/١٤
15
|
0
337
classic example
نمونه بارز
نمونه برجسته از چیزی
مثال واضح
١٣٩٨/١١/١٣
17
|
0
338
value judgement
قضاوت بر مبنای ارزشهای شخصی
ارزشگذاری شخصی
قضاوت
داوری
١٣٩٨/١١/١٣
21
|
0
339
springboard
سکوی پرتاب
موقعیت هایی در زندگی که باعث پیشرفت و ترقی می شوند.
١٣٩٨/١١/١٠
44
|
0
340
at odds
*اختلاف نظر داشتن با کسی *
They were often at odds
آنها اغلب با هم اختلاف نظر داشتند
١٣٩٨/١١/٠٩
10
|
0
341
prankster
مسخره باز ( معمولا با شوخی های عملی )
١٣٩٨/١١/٠٩
6
|
1
342
right after
درست بعد از
بلافاصله بعد از
١٣٩٨/١١/٠٩
19
|
1
343
daring
جسورانه
١٣٩٨/١١/٠٥
13
|
0
344
starkly
تماما
کاملا
١٣٩٨/١١/٠٥
2
|
0
345
in another way
به بیان دیگر
زمانی استفاده می شود که می خواهید چیزی را به شکل دیگری توضیح دهید تا فهم آن ساده تر شود.
١٣٩٨/١١/٠٥
4
|
0
346
somehow
هر طوری شده
به هر طریقی
١٣٩٨/١١/٠٥
13
|
1
347
divert
مسیر چیزی را تغییر دادن
Redirect
١٣٩٨/١١/٠٢
25
|
1
348
forum
اجلاس
١٣٩٨/١١/٠١
17
|
1
349
deficiency
کمبود
نقطه ضعف
١٣٩٨/١٠/٣٠
10
|
0
350
jot
نت برداری کردن
١٣٩٨/١٠/٣٠
4
|
1
>
1
2
3
4
5
6
7
8
<