ترجمههای مسعود رنجبر (٣)
٨٣
٥ سال پیش
He made no bones about his dissatisfaction with the service.
٠
او رک و پوست کنده گفت که رضایتی از خدمات ندارد
٥ سال پیش
She made no bones about telling her husband she wanted a divorce.
٠
او هیچ ابای از گفتن به شوهرش که طلاق میخواهدندارد
٥ سال پیش
Everybody needs to blow off some steam.
٤
همه نیاز دارند تا عصبانیت ( حرص ) خود را خالی کنند