تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تمجمع یا افزایش تدریجی ( و منفی ) که منجر به یک مشکل یا یک بحران میشود. مثلا تجمع پروتئین امیلویید بتا که در ابتلا به آلزایمر نقش دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موضعی Brain Focal Lesions = ضایعات موضعی مغزی ( مربوط به ناحیۀ مشخصی از بافت مغز )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میزان ابتلا به . . . ( مثلاً سکتۀ مغزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

contrary و opposite به دلیل نزدیکی معنی در زبان فارسی معمولاً بصورت مشابه استفاده میشوند، اما معانی متفاوت دارند opposite = مخالف - معکوس مانند: روز ...