پیشنهادهای کیمیا م (١١)
خَصل: داو نرد است که آن را نَدَب نیز گویند و داو هفدهم آخرین داو است که از آن به دست خون تعبیر می کنند. ( وحید دستگردی ) هفده سلطان درآمدند ز راه ...
در دستگاه غزنویان، گردآوری سپاه، تنظیمات داخلی ارتش، و پرداخت مستمری و آذوقه به عهده ی دیوان عرض بود. اهمیت شغل عارض پس از وزارت بود.
شوارد: جمع شاردة است بمعنی شیرمادۀ رمنده و گریزنده. ( غیاث اللغات ) مراد از "شواردِ اقوال" در مقامات حمیدی، سخنان غریب و شگفت و نادر است.
اندک و قلیل: تو ندانسته ای که شبابْ بضاعتی مزجات است. ( مقامات حمیدی )
تلفظ صحیح rivniz
در زبان شناسی: شناسا؛ آن چیزی که هویت چیزی دیگر "شناخته" را تعیین می کند.
تو زنده به جانِ دیگران می باشی از کیسه ی خویش چون فقع بگشایی ( از رباعیات انوری )
آبستن صورت دگرگون شده ی کلمه ی آپُستن است؛ یعنی دارای بارِ پسر پُس مخفف پسر است.
غیار= یهودیانه گردون یهودیانه به کتف کبود خویش آن زردپاره بین که چه پیدا برافکند خاقانی
تاسی کردن = پیروی کردن تعصی کردن = نافرمانی کردن
معنی دیگر key: Keys are the meaning of the symbols used in a graph or map