⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
علی هنرزاده
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
1
کرایه
کرایه = الکِرِه، کِرِه، گرفته شده از �کراء� عربی. مزد، اجرت. مترادف کلمات؛ اجرة, ایجار, تاجیر, شحن است در عربی. این کلمه در لهجه عامیانه عراقی و همچن ...
١٣٩٨/١٠/١٣
0
|
1
2
پخ
جواب Hiop
با سلام
با احترام و پوزش از عزیزان
در لهجه های مختلف در استان فارس این کلمه به بکار برده می شود.
معمولا برای اینکه بخواهند به ک ...
١٣٩٨/١٠/١٢
13
|
1
3
فحم
گریه کودک به حدی که به انتهای گریه برسد و از صدا و گریه بیفتد
١٣٩٨/١٠/١٠
2
|
0
4
یسوی
علاوه بر مطالب ذکر شده، یکی از معانی یُسَوّی در عربی برابر و مساوی و ارزش چیزی است.
یسوی عل هذه الثمن ، که در لهجه عرب خمسه هم رواج دارد یعنی آیا ...
١٣٩٨/٠٩/٢٩
2
|
0
5
بلبل
علاوه بر معانی که ذکر شده و یا عزیزان عنوان کردند؛ در لهجه عربهای خمسه، بَلبِل، بَلبِلِه به معنی تکان دادن، حرکت دادن و به هم زدن چیزی است.
مثال: ...
١٣٩٨/٠٩/٢٨
6
|
1
6
ودک
در لهجه عرب خمسه استان فارس " وُدِک" به معنی چربی و پیه گویند
١٣٩٨/٠٩/٠٦
0
|
0
7
رق
علاوه بر معانی ذکر شده، در لهجه عرب خمسه استان فارس رَقَّ که به رَگَّ تبدیل شده است به نازک کردن نان محلی که بوسیله تیره نان و محلاج پخته می شود، می ...
١٣٩٨/٠٩/٠٦
2
|
0
8
طرق
علاوه بر معانی که ذکر شده و دوستان بیان کردند، طَرَقَ به معنی کوفتن و زدن پنبه برای جدا کردن دانه های آن و نیز کوفتن و کوبیدن با چوب و ... پشم گوسفند ...
١٣٩٨/٠٩/٠٦
2
|
1
9
زلج
ازلجی الماعون = ظرفها را طوری بشویید که براق و ملس شود
١٣٩٨/٠٨/٠٦
0
|
0
10
کرنج
کُرِنج = در لهجه عرب خمسه استان فارس به معنای چین و چروک خوردن است.
ثوبک کرنج صار یعنی پیراهنت چین و چرک شد.
البته این کلمه" کرنج" عربی نیست ام ...
١٣٩٨/٠٧/٢١
0
|
0
11
کارمش
در لهجه عرب خمسه، گِرِه انداختن توی صورت که از روی ناراحتی باشد، حالتی که چهره انسان را غمگین و عصبانی نشان دهد را گویند.
لا کارمِش( لَدکارمِش) و ...
١٣٩٨/٠٧/٢١
2
|
0
12
قول
گفتار، کلام، قرار و وعده
١٣٩٨/٠٧/١٨
6
|
1
13
جبت
گذشته از معانی مختلفی که در خصوص جبت در آبادیس و ... ذکر شده است، در لهجه شامی و نیز لهجه عرب خمسه استان فارس، " جِبت" به معنی "آوردن" استعمال می شود ...
١٣٩٨/٠٧/٠٩
0
|
0
14
زرنج
دغل کار، باهوش، زیرک
١٣٩٨/٠٧/٠٥
0
|
1
15
یصار
به لهجه عرب خمسه به معنی " می شود " به کار می رود
١٣٩٨/٠٦/٢٥
0
|
0
16
صار
صار به عربی به معنی شُد نیز به کار می رود.
١٣٩٨/٠٦/٢٥
92
|
1
17
اشون
شون، اِشون
در لهجه ایل عرب خمسه استان فارس
عَین شون ماشوفه؟
نگاه کن ببین نمی بینی؟
شون اَو اِشون، ایش یَقول یعنی اجازه بده ببینم چه می گ ...
١٣٩٨/٠٦/٢٥
2
|
0
18
عش
عش = لانه پرندگان
عَش(عَشِه) = شام
١٣٩٨/٠٦/٢٣
0
|
0
19
کم
کَم اشتریته هذه الکتاب؟
این کتاب را به چه مبلغی خریدی؟
در عربی ( کَم ) به معنی چه اندازه، چه مقدار، چه تعداد است که معمولا در اول جمله قرار میگ ...
١٣٩٨/٠٦/١٧
10
|
1
20
چند
به عربی کَم
١٣٩٨/٠٦/١٧
21
|
1
21
في
علاوه بر معانی ذکر شده "فی" به معنی "همراه " نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
١٣٩٨/٠٥/٣١
0
|
1
22
استثمار
در مواردی استثمار به زبان عربی به معنی سرمایه گذاری و بهره برداری است.
اما در زبان فارسی در مواردی به معنی بهره کشی مورد استفاده قرار می گیرد.
...
١٣٩٨/٠٥/٣٠
27
|
0
23
تهزأ
تَهَزَّأ
هـزأ، تَهَزَّأْتُ، أتَهَزَّأُ، تَهَزَّأْ، ( تَهَزُّؤٌ). "تَهَزّأَ بِهِ": سَخِرَ مِنْهُ، هَزَأ بِهِ.
یعنی استهزاء و به سخره گرفتن
١٣٩٨/٠٥/٢٩
0
|
0
24
یدری
یَدری = به زبان عربی به معنی دانستن است.
یَدری مترادف فطن در عربی است.
١٣٩٨/٠٥/٢٩
8
|
1
25
عفر
در لهجه ایل عرب خمسه استان فارس؛
لاعَفَِر فیهِ یعنی با دشواری و سختی با ایشان برخورد نکن.
یعفر یعنی با دشواری و سختی با ایشان درگیر است.
١٣٩٨/٠٥/٢٥
0
|
0
26
عفریت
ضمن تایید مطالب دکتر فرزام
در لهجه عرب خمسه استان فارس هم کلمه عفریت کاربرد دارد.
برای تحقیر یک نفر از کلمه عِفریتِه یا عِفریتِ استفاده می کنن ...
١٣٩٨/٠٥/٢٥
6
|
2
27
عرب خمسه
شامل ایلات عرب که از دو ایل جباره و شیبانی و طوایف مستقل عرب تشکیل شده که اکثرا در استان فارس ( شیراز، خرامه، فسا، سروستان، داراب، مرودشت، جهرم، دهبی ...
١٣٩٨/٠٥/٢٢
0
|
0
28
هب
آتش گرفتن چیزی را هَبّ گویند.
هَبّ اَمس سیارتی = دیروز ماشینم آتش گرفت.
١٣٩٨/٠٥/٢٢
2
|
0
29
لهب
اضافه کردن هیزم در آتشی که در اجاق است و شعله ور کردن آتش را نیز ، لَهَبُ ، یَلهَبُ گویند.
١٣٩٨/٠٥/٢٢
2
|
0
30
شم
(مصدر شَمَّ) إدراكُ الرَّوائح بحِسِّ الأنف
١٣٩٨/٠٥/٢١
2
|
1
31
مش
مُشَّ،یَمُشُّ در لهجه ایل عرب خمسه به معنی بو کردن چیزی است.
نزدیک بینی بردن چیزی و استشمام کردن آن.
بعضا هم در گویش عامه به شکل ماشَّ و یَامُش ...
١٣٩٨/٠٥/٢١
0
|
1
32
دمه
دِمِّه = زیر خاک بکن، زیر خاک پنهان کن، به زیر خاک کردن،
دِمِّه فی تحت التراب یعنی زیر خاک مدعون کن.
به لهجه ایل عرب خمسه
١٣٩٨/٠٥/١٩
0
|
0
33
یلمه
یِلِمِّه= به معنی مخفی می کند، پنهان می کند.
در لهجه ایل عرب خمسه
١٣٩٨/٠٥/١٩
2
|
1
34
لمه
لِمّ، لِمَّ، لِمَّه = در لهجه ایل عرب خمسه به معنای پنهان و مخفی کردن چیزی گویند.
١٣٩٨/٠٥/١٩
0
|
1
35
زبان عربی
در لهجه عرب خمسه به لغته العربی ؛ لِسَان العربی گفته می شود.
١٣٩٨/٠٥/١٩
13
|
1
36
ماعون
در ایل عرب خمسه به معنای ظرف مورد استفاده است و به ظروف موجود در منزل ماعون می گویند.
١٣٩٨/٠٥/١٨
4
|
1
37
باردان
باردان = ظرفی برای قرار دادن بار در داخل آن. محل نگهداری و حمل بار را گویند
١٣٩٨/٠٥/١٨
0
|
0
38
لاخه
در گویش ایل عرب خمسه به معنای دیگر و دوباره بکار می رود.
لاخِه جِئت( جیت) دوباره آمدی؟
لاخِه ماریدک = دیگر تو را نمی خواهم، دیگر تو را دوست ندا ...
١٣٩٨/٠٥/١٧
0
|
0
39
دوغ
دوغ به عربی لَبَن گویند
١٣٩٨/٠٥/١٤
10
|
6
40
اسه
اَسِّه = به لهجه ایل عرب خمسه استان فارس به معنی اَلآن و هم اکنون است.
اَسِّه اَقول لَک = هم اکنون به تو می گویم.
١٣٩٨/٠٥/١٣
0
|
0
41
غد
غُد = در برخی شهرستانهای استان فارس به معنای شخص پر رو و متکبر و خود رای گویند.
١٣٩٨/٠٥/١١
38
|
1
42
فک
در لهجه عرب خمسه به معنای پایین آوردن وسایل منزل از الاغ و یا ماشین است.
هنگامی که عشایر کوچرو از منزلی حمل بار می کنند و در منزل جدید وارد می شون ...
١٣٩٨/٠٥/١١
2
|
1
43
داغر
در لهجه عرب خمسه به معنای آروغ کردن است.
داغِر یعنی آروغ کرد. یا باد گلویش بیرون آمد.
١٣٩٨/٠٥/١١
0
|
1
44
خور
علاوه بر معانی ذکر شده، خَورِ با سکون (و) در لهجه ایل عرب خمسه به معنای حرکت دادن گوسفندان و شتران و ... است.
مثال ؛
خَورِ الغَنَم = یعنی گوسف ...
١٣٩٨/٠٥/٠٨
4
|
1
45
ورطه
ورطه کلمه ای عربی است و در زبان فارسی هم کاربرد دارد.
تعصب داشتن زبان فارسی پسندیده است اما نه این که لغات عربی که عربی بودن آن توسط بزرگان ادبیات ...
١٣٩٨/٠٥/٠٨
8
|
1
46
صیدلیة
داروخانه
١٣٩٨/٠٥/٠٨
4
|
0
47
پوکیدن
پوکید و پوکیدن لغتی فارسی است و در بین اهالی شیراز و استان فارس رواج دارد به معنی از هم گسیختن و ترکیدن.
بادکنک پوکید یعنی منفجر شد و از هم پاشید ...
١٣٩٨/٠٥/٠٦
13
|
1
48
سر
سَر علاوه بر معانی گفته شده به عربی به معنای راه رفتن و از سیر هست.
١٣٩٨/٠٥/٠٣
6
|
1
49
ادمی
در لهجه عربهای خمسه " اَدمی" به معنای
" آدَمی " و انسان است.
١٣٩٨/٠٤/٣١
0
|
0
50
وجیه
زیبا روی و عربی است
١٣٩٨/٠٤/٢٧
0
|
0
1
2
<