
محمدمهدی هدیه لو
دیکشنری
پیشنهادهای برتر
توجه شود؛ علاف و آلاف از لحاظ املا هردو درست هستند با معانی متفاوت لیکن یک مفهوم؛ معطل کردن، درانتظار نگهداشتن به مدت طولانی؛ عبارت متداول" ما را علا ...
مُضَیِّق تلفظ صحیح: مُ ضَ ی یِ ق مشخص و معلوم بودن زمان انجام کاری که مهلتی برای تمدید یا عقب انداختن نداشته باشد، بر عکس موسع، امری که زمان شروع تا ...
ر. ک: این حروف مقطع را در پانویس کتاب ها دیده اید که یعنی "رجوع کنید" به فلان کتاب یا مقاله یا. . . بدون آنکه شماره جلد یا شماره صفحه و سطر را توضیح ...
مِنوبُ ن عَنه: به کسی که برای خودش یک نائب تعیین کرده منوب عنه گفته میشود، شخص اصلی که در پرده نشسته و دیگری ( مِنوب ) به امورات وی رسیدگی می نماید.
تَبَعُّض، جدا جدا کردن از یکدیگرِ بندها و سطرهای یک موافقتنامه یا قرارداد یا کتاب، معمولا به ویرایش و کم و زیاد کردن و جابجا کردن کلمات یا اضافه کردن ...