پیشنهادهای حمیدرضا دادگر_فریمان (٩,٤٦٦)
دباغی، دباغت
آداب، آیین، تداول، راه، روش، رویه، سنت، طریقه، طور، عرف، قاعده، قانون، قرار، مرسوم، معمول
باب ها، بخش ها، فصل ها، درها، مدخل ها، دربها
ماد
راس، سر، مخ، قله، فکر، مغز
لزوم، بایستن، وجوب
املا، درست نویسی، تحمیل
گداز
دو
نوابغ
تداوی، چاره، درمان، دوا، شفا، علاج، مداوا، معالجه
گول خورده، مغبون
گاورس
نگارش
رسوا، بدنام، ننگین
کاخ
آرا
ارسی
رونما
چار
تند
آبرومند، معتبر، شریف
اسکو
ابتدا، ازل، اوان، اوایل، بدو، عنفوان، غره، نخست، یکم، شروع
ایمود
آب پیازک
زرد
بهر، بهره، حصه، قسمت، بیم، ترس، دهشت، خوف، هراس، هول، هیبت، شکوه، هیمنه، جذبه، پیکان، تیر، خدنگ، فلش، قرعه
کاموا
مدبر
چهر، چهره، رخ، رخسار، رو، روی، سیما، عارض، عذار، وجنات، وجه
یاریگر. معین. ناصر. نصیر. یاری ده، یاور، ممد، یاررس، امدادگر
نوبر
نک، چنگ، تک، نول، نوک
خلاصه، قاصر، قصیر، قصیره، مجمل، محدود، مختصر، ملخص، موجز، نارسا
بزم، جشنواره، چراغانی، سور، شادی، ضیافت، عید، فستیوال، مهمانی
الحال، این دم، اینک، حالا، عجالتاً، فعلاً، کنون، الان
آسان، ساده، میسر، نرم، روان، هموار، کوچک، ناچیز، کم اهمیت، اندک، کم
وسواس، وساوس
قرمه سبزی، لازانیا
اشتباه، سهو، غلط، خبط، لغزش، زلت، نادرست، ناصواب، سقیم، جرم، تقصیر، قصور، معصیت، خطیئه، ذنب، اثم، گناه، فول، خلاف
سیم، فضه، لجین، خالص، ناب، ناسره
نامبرداری. نامداری. شهرت. آوازه. بلندآوازگی. نام آور بودن. مشهور ، معروف، سرشناس بودن. معروفیت. سرشناسی
بهره مند، بهره ور، رستی خوار، متمتع، متنعم، محظوظ، مستفید، مستفیض، منتفع
آونگ، آویخته، آویزان، اندروا، تعلیق شده، سرازیر، سرنگون، معطل، معوق، برکنار، بلاتکلیف، پادرهوا، بی پایه، غیرثابت، آونگ دار، به صورت معلق، آون
داستان، روایت، قصه، واقعه، رویداد، ماجرا، گفته، سخن، خبر، قول، تازه، جدید، نو
نت بوک
بابک
مدرسه
باد، بوی خوش، خوشبو، رایحه، عطر، نکهت