دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١٧٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
٩,٠٨٤
لایک
لایک
١٧
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٢٠
رتبه
رتبه در بپرس
٥,٠٧٤
لایک
لایک
٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

یه پارچه جواهر

تاریخ
٥ سال پیش
دیدگاه
١١

خسته ، کوفته tired out, exhausted

تاریخ
٥ سال پیش
دیدگاه
٦

عینک کائوچو

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

٠ رأی
٤ پاسخ
١٢٨ بازدید

لطفاً این دو جمله رو ترجمه صریح فرمایید He woke up  to find the dormitory blazing with winter sunlight and his arm reboned but very stiff, it had been blocked from view by high curtains he he had changed behind yesterday, 

١ هفته پیش
١ رأی

سلام،به نظرم اگر به داستان علاقه‌مندید سعی کنید از فکر کردن به مفاهیم و پیچیدگی‌های زبان ادبی کتاب مبدأ با وجود سختی‌هاش لذت ببرید. هرچند روزی یک صفحه بخونید. در غیراینصورت ترجمه‌ کتاب به فارسی احتمالا موجود هست. ولی برای خود من خوندن کتاب ترجمه شده همونقدر لذت‌ش کمتر هست که دیدن فیلم دوبله در مقابل فیلم زبان اصلی. 

١ هفته پیش
٠ رأی
٤ پاسخ
١٢٨ بازدید

لطفاً این دو جمله رو ترجمه صریح فرمایید He woke up  to find the dormitory blazing with winter sunlight and his arm reboned but very stiff, it had been blocked from view by high curtains he he had changed behind yesterday, 

١ هفته پیش
١ رأی

از خواب برخاست. پرتورهایِ خورشیدِ زمستان، خوابگاه را گرم و درخشان کرده‌بود. بازوی شکسته‌اش  جوش خورده‌بود ولی احساس کرختی و درد داشت. بازویی که آنسوی پرده‌ی ضخیمی که دیروز پشت آن  لباس‌اش را عوض کرده‌بود قرارگرفته‌بود و دیده نمی‌شد.  واقعا ترجمه ادبی دشواره و ناگزیریم ساختار جملات را تغییر بدیم تا به دل بشینه 

١ هفته پیش