جدیدترین پیشنهادها
یه پارچه جواهر
خسته ، کوفته tired out, exhausted
عینک کائوچو
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
لطفاً این دو جمله رو ترجمه صریح فرمایید He woke up to find the dormitory blazing with winter sunlight and his arm reboned but very stiff, it had been blocked from view by high curtains he he had changed behind yesterday,
سلام،به نظرم اگر به داستان علاقهمندید سعی کنید از فکر کردن به مفاهیم و پیچیدگیهای زبان ادبی کتاب مبدأ با وجود سختیهاش لذت ببرید. هرچند روزی یک صفحه بخونید. در غیراینصورت ترجمه کتاب به فارسی احتمالا موجود هست. ولی برای خود من خوندن کتاب ترجمه شده همونقدر لذتش کمتر هست که دیدن فیلم دوبله در مقابل فیلم زبان اصلی.
لطفاً این دو جمله رو ترجمه صریح فرمایید He woke up to find the dormitory blazing with winter sunlight and his arm reboned but very stiff, it had been blocked from view by high curtains he he had changed behind yesterday,
از خواب برخاست. پرتورهایِ خورشیدِ زمستان، خوابگاه را گرم و درخشان کردهبود. بازوی شکستهاش جوش خوردهبود ولی احساس کرختی و درد داشت. بازویی که آنسوی پردهی ضخیمی که دیروز پشت آن لباساش را عوض کردهبود قرارگرفتهبود و دیده نمیشد. واقعا ترجمه ادبی دشواره و ناگزیریم ساختار جملات را تغییر بدیم تا به دل بشینه