پیشنهادهای ghashghaei (٥٦)
١١٢
٣ سال پیش
٩
زمان: دوره حادثه یا رویداد
٣ سال پیش
٣
تیره، طایفه
٣ سال پیش
١٥
در حالت اسمی: محرک
٣ سال پیش
٠
as somebody/something go used for comparing someone or something with the average person or thing of that type در مقایسه با هم نوعان خودش As history ...
٣ سال پیش
٣
مهیا کردن یا آماده کردن to prepare something for use, especially by putting the different parts of it together
٣ سال پیش
-١
Work like hell and advertise ( Ted Turner ) شدیدا تلاش کن
٢