فرشاد لواف پور - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

poignant: برجسته، بارز، تأثیرگذار

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lay of the land: درک کردن وضعیت از طریق تحلیل آن، سر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disengaged: دلگسسته، فاصله گیر

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poignant: برجسته، بارز، تأثیرگذار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poignant: برجسته، بارز، تأثیرگذار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detached: دلگسسته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

limelight: معرض دید، کانون توجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disillusionment: ضد حال خوردن. سرخوردگی، disillusion ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lay of the land: درک کردن وضعیت از طریق تحلیل آن، سر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay of the land: درک کردن وضعیت از طریق تحلیل آن، سر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measure up: در حد و اندازۀ چیزی یا کاری بودن، ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fag: ابنه ای، مفعول، مرد همجنسگرایی که ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shut down: در زمینۀ روابط یعنی �زبون به دهن گر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow it: تِر زدن ( بی ادبانۀ محاوره ای ) ، ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nut case: nut همون فندقه که توی اصطلاح خودمون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lover: بهترین و زیبنده ترین معادل در فارسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good enough: بسنده . . . مثال نیاز نیست که شما ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

joylessness: بی خوشی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obout face: تغییر جهت یا تغییر رویۀ ناگهانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overexplain: توضیح بیش از اندازه. . . به ویژه د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roller coaster: فراز و فرود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grounded: معانی مختلفی رو دوستان ذکر کردند، و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall off the wagon: خیلی ساده یعنی لغزش کردن، خطا کردن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

melt down: اگر در مورد حالات و هیجانات انسان ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های فرشاد لواف پور