دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢١٦
رتبه در دیکشنری
٨,٤٦٦
لایک
٤
دیسلایک
١
جدیدترین پیشنهادها
٣ ماه پیش
٠
قورقون: فراوان، بسیار، زیاد نمونه: شام نجف ارباب، قدیر. گوشت و بارش قورقون باشد! کلیدر، محمود دولت آبادی، جلد ۹
٩ ماه پیش
٠
نمونه: می خواهید که از گرسنگی دلشورا بگیرد مهمان؟! کلیدر، محمود دولت آبادی، جلد ۶، صفحه ی ۱۳۴۹
٩ ماه پیش
-١
تلقین کردن، القا کردن
٩ ماه پیش
٠
نمونه: ۱. در دکان باز بود و ماشین چاپ با همان دنگالی دائمی تلق و تلوقش به راه بود. ۲. بالای سر مردها و درست عمود بر صفحه ی مدور میز، بادبزن سقفی دنگ ...
١١ ماه پیش
٠
چنغ: چانه نمونه: من از شکل و قواره ی حبیب بیزارم. با آن چنغ کجش. کلیدر، محمود دولت آبادی، جلد ۳
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
٣
رأی
١٨٠
بازدید
در آیه شریفه ( لیس کمثله شیء) معنی آن میشود که او چیزی ست که هیچ چیزی شبیه او نیست ، یا اینکه او چیزی نیست که چیزی شبیه او باشد ؟
١ سال پیش
٠
رأی
چیزی شبیه او نیست.
١ سال پیش