دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٤٠٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
٥,٣٢٩
لایک
لایک
٤٣
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٥

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٤

معنی: کشیدن مترادف: pull جمله پیشنهادی:. I had to drag my heavy bag to the beach alone

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٠

معنی: امضا کردن کارت جمله پیشنهادی: Because my signature was so bad, I practiced last night until morning so as not to be embarrassed when signing t ...

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٤

معنی: کشیدن پوستر جمله پیشنهادی: . Her creativity is very good when drawing the posters

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٣

معنی: مستقیم مترادف: directly تعریف: without stopping or doing anything else جمله پیشنهادی: . come straight home

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٦

معنی: ذوب شدن تعریف: get warmer so that it becomes liquid مترادف:liquate جمله پیشنهادی: . My mother always melts butter in a saucepan

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.