مدالهای معین ملک زاده
									
										٩٦
									
								
							
								
									٧٠
								
							
						
								
									١٠
								
							
						
								
									٠
								
							
						
								
									٩
								
							
						
								
									١
								
							
						ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											this is your deal: این به تو مربوطه ( کار خودته ، به م ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											it doesn't compute: قابل درک نیست ( معمولا در مورد حرف  ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											how's it coming: اوضاع چطوره
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											scante: شیشه ( مت آمفتامین )
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											all up in my shit: دخالت کردن تو کار کسی
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											small busted girls: دختران دارای سینه کوچک
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											we've been through a lot lately: اخیرا با مشکلات زیادی دست و پنجه نر ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											just grow some fucking balls: تخم داشته باش ( شجاعت ، جربزه داشته ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											on your own or at the end of a rope: یه جور اصطلاح هست  خودت انتخاب کن ک ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت اولین پیشنهاد
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
									
										١ سال پیش