تجهیز٢١:٤٩ - ١٤٠٠/٠٧/١٣اَفزاریدن = مجهز شدن. To be equiped. اَفزاراندن = مجهز کردن. To equip
گزارش2 | 1
از الگو های واژه سازی٢١:٤٦ - ١٤٠٠/٠٧/١٣- - ک = پسوند کوچکاننده. ن. م = مردک - - یکه = دیسه ی دیگر آن. ن. م = مردتیکه، زنیکه
گزارش0 | 1
هجومیدن٢١:٤٥ - ١٤٠٠/٠٧/١٣هُجومیدَن. هجوم آوردن.
گزارش0 | 1
کنکاوییدن٢١:٣٧ - ١٤٠٠/٠٧/١٣کَنکاوییدَن. کند و کاو کردن.
گزارش0 | 1
انالیز٢١:٣٥ - ١٤٠٠/٠٧/١٣واکاویدن. آکاویدن.
گزارش5 | 1
analyse٢١:٣٤ - ١٤٠٠/٠٧/١٣آکاویدن.
گزارش0 | 1
nation٢٠:٥٧ - ١٤٠٠/٠٧/١٣دَهیو = nation.
گزارش0 | 1
توصیفیدن٢١:٠٠ - ١٤٠٠/٠٧/١٣توصیفیدَن. توصیف کردن.
گزارش0 | 1
دولت٢٠:٥٧ - ١٤٠٠/٠٧/١٣دَهیو.
گزارش2 | 1
خیکو١٨:١١ - ١٤٠٠/٠٧/١٣گامبو. خیکی. شکمو.
گزارش0 | 1
گامبوییدن١٨:١٠ - ١٤٠٠/٠٧/١٣گامبوییدَن. پُرخوریدن. زیاد خوردن.
گزارش0 | 1
coach١٨:٠٩ - ١٤٠٠/٠٧/١٣آموزانگر = آموزاندن گر آموزانکار = آموزاندن کار
گزارش5 | 2
خاوندیدن١٦:٤١ - ١٤٠٠/٠٧/١٣خاوَندیدَن. صاحب شدن.
گزارش0 | 1
بستاویدن١٦:٤٤ - ١٤٠٠/٠٧/١٣بَستاویدَن. انکاریدن.
گزارش0 | 1
grinder١٦:٤٤ - ١٤٠٠/٠٧/١٣خردگر.
گزارش0 | 1
زاوریدن١٦:٣٧ - ١٤٠٠/٠٧/١٣زاوَریدَن. خدمتیدن. To serve
گزارش0 | 1
ویستوریدن١٦:٤٣ - ١٤٠٠/٠٧/١٣ویستوریدَن. بازگشت از دین. . . . . .
گزارش0 | 1
لقباندن١٦:٣٢ - ١٤٠٠/٠٧/١٣پاژناماندن.
گزارش0 | 1
از الگو های واژه سازی١٦:٤١ - ١٤٠٠/٠٧/١٣- - فرما = - - که چیزی را می فرماید. ن. م = حکم فرما. . . .
گزارش0 | 1
serve١٦:٣٧ - ١٤٠٠/٠٧/١٣زاوریدن
گزارش0 | 4
خدیویدن١٦:٣٢ - ١٤٠٠/٠٧/١٣خَدیویدَن. حکمرانیدن. فرمانرواییدن.
گزارش0 | 1
لزگیدن١٦:٣٠ - ١٤٠٠/٠٧/١٣لِزگیدَن. لزگی رقصیدن. خود را تکانیدن.
گزارش0 | 1
گندیدن١٦:٢٦ - ١٤٠٠/٠٧/١٣گُندیدَن. گنده شدن. گُنداندن.
گزارش0 | 1
دشارمیدن١٦:٢٥ - ١٤٠٠/٠٧/١٣دُشارمیدَن. عشقیدن. لذتیدن.
گزارش2 | 1
یانیدن١٦:٢٤ - ١٤٠٠/٠٧/١٣یانیدَن. هذیانیدن.
گزارش0 | 1
شنگولاندن١٦:٢٣ - ١٤٠٠/٠٧/١٣شَنگولاندَن. شنگول کردن.
گزارش0 | 1
شنگولیدن١٦:٢٢ - ١٤٠٠/٠٧/١٣شَنگولیدَن. شنگول شدن.
گزارش0 | 1
خلوتیدن١٦:٢٠ - ١٤٠٠/٠٧/١٣خَلوت کردن/شدن.
گزارش0 | 0
پاییزیدن١٠:٥٧ - ١٤٠٠/٠٧/١٣پاییزیدَن. طراوت خود را ازدستیدن. افسردن.
گزارش0 | 0
از الگو های واژه سازی١٠:٥٦ - ١٤٠٠/٠٧/١٣- - چه = پسوند کوچاننده ن. م = کلوچه، پیازچه، بیلچه. . . .
گزارش0 | 0
خودنماییدن١٠:٥٤ - ١٤٠٠/٠٧/١٣خودنَماییدَن. خودنمایی کردن.
گزارش0 | 0
paragraph١٠:٥٢ - ١٤٠٠/٠٧/١٣پیرانگاره پیرا = para نگاره = graph.
گزارش0 | 0
سرازیراندن١٠:٥٠ - ١٤٠٠/٠٧/١٣سَرازیراندَن. سرازیر کردن.
گزارش0 | 0
سرازیریدن١٠:٤٩ - ١٤٠٠/٠٧/١٣سَرازیریدَن. سرازیر شدن.
گزارش0 | 0
فلسفیدن١٠:٣٩ - ١٤٠٠/٠٧/١٣To philosophize.
گزارش5 | 0
گمیدن١٠:١٢ - ١٤٠٠/٠٧/١٣گُمیدَن. گم شدن.
گزارش0 | 0
گماندن١٠:١٢ - ١٤٠٠/٠٧/١٣گُماندَن. گم کردن.
گزارش0 | 0
رقصش١٠:١١ - ١٤٠٠/٠٧/١٣رقصیدن
گزارش0 | 0
lap dance١٠:١٠ - ١٤٠٠/٠٧/١٣رانرقصیدن = to lapdance رانرقصنده = lapdancer رانرقصش = lapdance
گزارش0 | 1
laptop١٠:٠٩ - ١٤٠٠/٠٧/١٣رانایه = ران رایانه.
گزارش2 | 5
از الگو های واژه سازی٠٩:٥٢ - ١٤٠٠/٠٧/١٣- - بار = ۱ ) پر بودن از - - ( اشاره به باریدن ) ن. م = شادبار، غمبار، ننگبار ۲ ) تعداد دفعه ها ن. م = ۳بار، ۲بار، . . . . . . . . . ۳ ) خوده واژه ...
گزارش0 | 0
نقضیدن٠٩:٤٩ - ١٤٠٠/٠٧/١٣نَقضیدَن. نقض کردن.
گزارش0 | 0
از الگو های واژه سازی٠٩:٤٥ - ١٤٠٠/٠٧/١٣- - آلود/آلوده = جایی/چیزی که پر از - - است. چیزی که به - - آلوده شده . ن. م ذهرآلود، سم آلود، خاک آلود
گزارش0 | 0
از الگو های واژه سازی٠٩:٤٢ - ١٤٠٠/٠٧/١٣- - باز ۱ ) کسی که کاری را می انجامد که مربوط به - - است. ن. م = چترباز، دخترباز، پسرباز، ۲ ) کسی که چیزی را می بازد. ن. م = جانباز، مالباز، سرباز
گزارش0 | 0
flirt٠٩:٠٣ - ١٤٠٠/٠٧/١٣دلبریدن طنازیدن لاسیدن لوندیدن
گزارش2 | 1
ذکریدن٢٣:٢٢ - ١٤٠٠/٠٧/١٢ذِکریدَن. ذکر کردن.
گزارش0 | 0
افراسیدن٢٣:١٥ - ١٤٠٠/٠٧/١٢آفراسیدَن . استعلام گرفتن.
گزارش0 | 0
مدیریدن٢٣:١٤ - ١٤٠٠/٠٧/١٢مُدیریدَن. مدیریت کردن.
گزارش0 | 0