
چنگیز بالاکوهی
دیکشنری
١٢٩
٠
امتیاز در دیکشنری
٢,١٣٤
رتبه در دیکشنری
١,٣٣٨
لایک
٢١٩
دیسلایک
٢٨
پیشنهادهای برتر
١ سال پیش
١٢
تناس/ tn�s : قشر، لایه ای که بر اثر آفتاب، باد یا تشنگی روی لب ها بندد. زبانزد: لبهایش تناس بسته و خشک بود. کلیدر محمود دولت آبادی
١ سال پیش
٧
شلار/ sh'lar : جلوه فروشی، نمایش خود، خود نمایی ( شلار دادن=خودنمایی کردن ) زبانزد: نمی تواند شلار بدهد. کلیدر محمود دولت آبادی
١ سال پیش
٧
دستلاف/ dăstl�f : دشت اول صبح، نخستین نقدینه، یا جنسی که کاسب از مشتری بگیرد. زبانزد: امسال دستلاف کرده به فروختن، . . . کلیدر محمود دولت آبادی
١ سال پیش
٦
عَلقَر/ ălghăr : گودی میان دو بام گهواره ای یا گنبدی. زبانزد: ماه درویش تپاله های سنگاویز را میان علقر بام خالی کرد، . . . کلیدر محمود دولت آبادی
١ سال پیش
٦
زِبَک/ zebăk : آرواره زبانزد: دندان بر دندان می سایید و زبک هایش زیر پوست چغر و کشیده ی صورت، برجسته بود. کلیدر محمود دولت آبادی
ترجمههای برتر
ترجمهای موجود نیست.
سوالهای برتر
پاسخی موجود نیست.
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.