مهدی زروندی

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
cost an arm and a leg١٠:١٩ - ١٣٩٩/٠٧/١٢گران تمام شدن It cost me an arm and a leg. Cost an arm and a leg خیلی گرانگزارش
12 | 1
hunting٢٢:٠١ - ١٣٩٩/٠٦/١٨جستجویی جدی و با انگیزه برای چیزی مثل ماشین خانه کار Car hunting شکار خودرو یا جستجوی جدی برای خودروگزارش
23 | 1
sensible١٠:٤٣ - ١٣٩٩/٠٦/٠٩قابل حس محسوس قابل آگاه noticable مثلا در ادبیات وقتی از یک رمانبه درک احساسی می شوید دارای احساسsensible هستید. نوعی احساس فهم و منطق و آگاهی از ... گزارش
12 | 1
like that١٧:٣٥ - ١٣٩٩/٠٦/٠١اینجوری اینطوری مثلا تو اینجوری حرف میزنی؟ ( بهت نمیخوره ) Are you talking like that?گزارش
12 | 0
فهرست جمله های ترجمه شده
seeing٢١:٠٢ - ١٣٩٩/١٢/٢٦
• Seeing we only have two people, we can't play bridge.
با توجه به اینکه دو نفریم نمیتونیم کارت بازی کنیم9 | 0