capitalized٢٣:٠٦ - ١٣٩٨/٠١/٢٦"با حروف بزرگ نوشتن" Every word is capitalized. هر کلمه با حروف بزرگ نوشته میشود.
گزارش18 | 1
OF٢٣:٠٠ - ١٣٩٨/٠١/٢٦به، از
گزارش55 | 3
extension٢٢:٥٧ - ١٣٩٨/٠١/٢٦کامپیوتر: پسوند ( قسمتی از نام فایل که پس از نقطه می آید )
گزارش48 | 1
for now٢٢:٥٧ - ١٣٩٨/٠١/٢٦فعلا، اکنون
گزارش32 | 0
explore٠٠:٠١ - ١٣٩٨/٠١/٢٥بررسی کردن
گزارش232 | 1
desired٢٣:٥٨ - ١٣٩٨/٠١/٢٤مورد نظر، مد نظر، ( اونچیزی که دلخواه و مد نظر ما هستش )
گزارش60 | 1
compose٢٣:٥٦ - ١٣٩٨/٠١/٢٤تشکیل شدن، درست شدن
گزارش51 | 0
slogan٢٣:٥٤ - ١٣٩٨/٠١/٢٤"شعار"
گزارش28 | 1
remain٢٣:٥٢ - ١٣٩٨/٠١/٢٤باقی ماندن، هنوز باقی ماندن
گزارش48 | 2
precise٢٣:٤٩ - ١٣٩٨/٠١/٢٤دقیق
گزارش76 | 1
entity٢٣:٤٦ - ١٣٩٨/٠١/٢٤موجودیت، وجود individual entity موجودیت مجزا، وجود مجزا
گزارش39 | 1
individual٢٣:٤٣ - ١٣٩٨/٠١/٢٤مجزا ( از هم ) ، مستقل ( از هم )
گزارش44 | 2
whose٢٣:٤٠ - ١٣٩٨/٠١/٢٤صفت: که . . . شان، که . . . ش ضمیر: مال چه کسی، مال کی
گزارش90 | 3
blueprint٢٣:٣٨ - ١٣٩٨/٠١/٢٤بلوپرینت نقشه ساخت
گزارش57 | 1
white space٢٣:٣٢ - ١٣٩٨/٠١/٢٤وایت اسپیس ( جا و مکانی که خالی گذاشته میشود )
گزارش7 | 0
ignore٢٣:٣٠ - ١٣٩٨/٠١/٢٤نادیده گرفته شدن
گزارش71 | 4
enhance٢٣:٢٩ - ١٣٩٨/٠١/٢٤افزایش دادن، بالا بردن، بهتر کردن، بهبود، ارتقا
گزارش51 | 1
core٢٣:٢٦ - ١٣٩٨/٠١/٢٤"اصلی"
گزارش46 | 1
none٢٣:١٧ - ١٣٩٨/٠١/٢٤هیچ، هیچی، هیچ چیز
گزارش48 | 1
join٢٣:١٦ - ١٣٩٨/٠١/٢٤پیوستن، ملحق شدن، عضو شدن، شرکت کردن
گزارش64 | 2
overview٢٣:١٤ - ١٣٩٨/٠١/٢٤مرور ( مرور کلی، مرور اجمالی )
گزارش46 | 1
syllabus٢٣:١٣ - ١٣٩٨/٠١/٢٤" برنامه درسی" خلاصه مواد درسی
گزارش48 | 0
basics٢٣:١١ - ١٣٩٨/٠١/٢٤اصول the basics of the اصولِ
گزارش12 | 0
onward٢٣:٠٦ - ١٣٩٨/٠١/٢٤به پیش پیش به سوی جلو
گزارش23 | 1
friction٢٣:٠٤ - ١٣٩٨/٠١/٢٤اصطکاک
گزارش37 | 1
impact٢٣:٠٠ - ١٣٩٨/٠١/٢٤تاثیر، اثر تاثیر گذاشتن، اثر گذاشتن، اثر داشتن، تاثیر داشتن small changes can create big impacts تغییرات کوچک میتوانند اثرات بزرگی ایجاد کنند
گزارش136 | 1
starting٢٢:٥٤ - ١٣٩٨/٠١/٢٤آغازین، اولیه
گزارش30 | 1
observing٢٢:٤٧ - ١٣٩٨/٠١/٢٤مشاهده، مشاهده ی
گزارش23 | 0
represent٢٢:٣٨ - ١٣٩٨/٠١/٢٤نشان دادن، نمایش دادن
گزارش32 | 1
right now٢١:٣٥ - ١٣٩٨/٠١/٢٤در حال حاضر
گزارش60 | 1
known as٢١:٣٥ - ١٣٩٨/٠١/٢٤به عنوان . . . شناخته میشود معروف به شناخته شده به عنوان
گزارش131 | 1
center٢١:٢٨ - ١٣٩٨/٠١/٢٤وسط، مرکز
گزارش78 | 4
proceed٢١:٢٦ - ١٣٩٨/٠١/٢٤proceed to the رفتن به، به . . . رفتن
گزارش92 | 2
code٢١:٢١ - ١٣٩٨/٠١/٢٤فعل: کدزنی، کدنویسی
گزارش16 | 1
take through٢١:١٩ - ١٣٩٨/٠١/٢٤take ( someone ) through: to tell ( someone ) how ( something ) happens or is done by explaining the details of each step ""to explain something to ...
گزارش39 | 1
degree٠٤:٣٢ - ١٣٩٨/٠١/١٨مدرک
گزارش166 | 4
pay attention١٤:٥٤ - ١٣٩٨/٠١/١٤They usually watch cartoons in the morning, but this morning they aren't paying any attention to the TV. اونا معمولا صبحزود کارتون نگا میکنن. اما ام ...
گزارش18 | 1
toy١٤:٥١ - ١٣٩٨/٠١/١٤اسباب بازی
گزارش28 | 1
pour١٤:٥٠ - ١٣٩٨/٠١/١٤ریختن Ali is pouring a cup of coffee. علی داره یه فنجون قهوه میریزه.
گزارش223 | 6
italics١٤:٤٧ - ١٣٩٨/٠١/١٤in italics به صورت ایتالیک، به ایتالیک
گزارش14 | 2
VS١٤:٤٦ - ١٣٩٨/٠١/١٤در برابر، در مقابل، در مقایسه با
گزارش46 | 1
VS١٤:٤٥ - ١٣٩٨/٠١/١٤vs. در مقایسه با
گزارش145 | 4
contraction١٤:٤٢ - ١٣٩٨/٠١/١٤مخفف ( جمع: مخفف ها )
گزارش166 | 2
in progress١٤:٣٢ - ١٣٩٨/٠١/١٤is occurring, is happening در حال رخ دادن، در حال اتفاق افتادن
گزارش53 | 1
hear١٤:٣١ - ١٣٩٨/٠١/١٤شنیدن صدا، صدا را شنیدن Ali and Reza are babies. They are crying. I can hear them right now. Maybe they are hungry. علی و رضا بچن. اونا داره گریه می ...
گزارش30 | 3
right now١٤:٢٧ - ١٣٩٨/٠١/١٤الان همین الان همین حالا
گزارش57 | 1
in sum١٤:٢٦ - ١٣٩٨/٠١/١٤در مجموع خلاصه
گزارش30 | 0