دیکشنری
											
												امتیاز در دیکشنری
											
										
									
										
											٧٦٨
										
									
								
											
												رتبه در دیکشنری
											
										
									
										
											٤,٠٩٧
										
									
								
											
												لایک
											
										
									
										
											٧٦
										
									
								
											
												دیسلایک
											
										
									
										
											٤
										
									
								جدیدترین پیشنهادها
															١ سال پیش
														
													
															٢
														
													1_ناراحت شدن، ناراحتی، ناراحت شد:باختن در فینال ناراحتش ( get him down ) کرد! 2_مستند کردن، نوشتن: خیلی مهمه که همه چیز مستند ) get things down بشه! ...
															١ سال پیش
														
													
															٤
														
													از کیسه خلیفه بخشیدن، دست و دلبازی بی رویه، فضل و بخشش. . یه دکتر بهتره به حرف بیمار گوش کنه بجای اینکه داروی زیاد تجویز کنه.
															١ سال پیش
														
													
															١
														
													رشد
															١ سال پیش
														
													
															١
														
													فرصتی دست دادن، فرصتی گیرآوردن. . بصورت earn a shot هم نوشته میشه. . برای مثال فرصتی دست داد تا انتقامش رو بگیره!
															١ سال پیش
														
													
															١
														
													مغزش از کار افتاده، از کار افتادن مغز. . مثال:اونقدر مشروب خورده که مغزش از کار افتاده.
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
										
											پرسشی موجود نیست.
										
									
						جدیدترین پاسخها
										
											پاسخی موجود نیست.