دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٥٢٨
رتبه در دیکشنری
٤,٧٨٦
لایک
٥٢
دیسلایک
٤
جدیدترین پیشنهادها
١ سال پیش
١
1_ناراحت شدن، ناراحتی، ناراحت شد:باختن در فینال ناراحتش ( get him down ) کرد! 2_مستند کردن، نوشتن: خیلی مهمه که همه چیز مستند ) get things down بشه! ...
١ سال پیش
٣
از کیسه خلیفه بخشیدن، دست و دلبازی بی رویه، فضل و بخشش. . یه دکتر بهتره به حرف بیمار گوش کنه بجای اینکه داروی زیاد تجویز کنه.
١ سال پیش
١
رشد
١ سال پیش
٠
فرصتی دست دادن، فرصتی گیرآوردن. . بصورت earn a shot هم نوشته میشه. . برای مثال فرصتی دست داد تا انتقامش رو بگیره!
١ سال پیش
٠
مغزش از کار افتاده، از کار افتادن مغز. . مثال:اونقدر مشروب خورده که مغزش از کار افتاده.
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.