دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٤٤٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٥,١٦٠
لایک
لایک
٤٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٤

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١١ ماه پیش
دیدگاه
١

1_ناراحت شدن، ناراحتی، ناراحت شد:باختن در فینال ناراحتش ( get him down ) کرد! 2_مستند کردن، نوشتن: خیلی مهمه که همه چیز مستند ) get things down بشه! ...

تاریخ
١١ ماه پیش
دیدگاه
١

از کیسه خلیفه بخشیدن، دست و دلبازی بی رویه، فضل و بخشش. . یه دکتر بهتره به حرف بیمار گوش کنه بجای اینکه داروی زیاد تجویز کنه.

تاریخ
١١ ماه پیش
دیدگاه
١

رشد

تاریخ
١١ ماه پیش
دیدگاه
٠

فرصتی دست دادن، فرصتی گیرآوردن. . بصورت earn a shot هم نوشته میشه. . برای مثال فرصتی دست داد تا انتقامش رو بگیره!

تاریخ
١١ ماه پیش
دیدگاه
٠

مغزش از کار افتاده، از کار افتادن مغز. . مثال:اونقدر مشروب خورده که مغزش از کار افتاده.

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't rock the boat.
دیدگاه

سرت رو بنداز پایین، شر درست نکن

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.