پیشنهادهای مصطفی ملکی (١٤)
به معنای �نابود شدن� است. این اصطلاح از چین باستان می آید؛ زمانی که سگ ها اجازه ی ورود به درون دروازه ی شهرها را نداشتند. در نتیجه مجبور بودند همان ...
همان معنای �همزاد� است. این واژه ی انگلیسی معنای تحت الفظی واژه ی آلمانی �doppelganger� است.
�آخر هفته ی بی دغدغه� منظور آخر هفته ای است که قصد دارید به دور از زندگی روتین کمی استراحت کنید و وقت بگذرانید. I invited him to my beach house fo ...
این اصطلاح �درگیر شدن در موضوعی که انتخاب شما نیست� معنی می دهد. مثال: I got sucked into the argument because I was a friend of the family من درگیر ...
بهترین معنا برای این واژه می تونه همون �عالیجناب خاکستری پوش� باشه
ضد اطلاعات اصطلاحی بود که بین چپ های اروپایی در دوران مقاومت علیه فاشیسم و دیکتاتوری شکل گرفت.
اصطلاحی در روزنامه نگاری و به معنی �زیر خط تا� خبری که در نیمه ی پایین صفحه ی اول روزنامه چاپ شده است و بعد از تا کردن روزنامه به زیر می رود. این ا ...
این نام از ژاپن آغاز شد و خطاب به هتل هایی بود که برای چند ساعت در روز اتاق های شان در اختیار کسانی ست که قرار است هم خوابگی کنند. بنده برابرنهاد فا ...
توی جملۀ شما کاملاً همون معنی ای که فرمودین رو می ده. اما اصطلاح بریتانیایی اش یعنی؛ keep clear of somebody/something همون معنای �دوری کردن از� رو م ...
در فیلیپین به معنای روستا است. در اصل کوچک ترین بخشِ یک شهر توی فیلیپین میشه. در لفظ عام خودمون همون �روستا� بهترین ترجمه ست.
زمان قحطی
avoid دور ماندن از کسی یا چیزی، چون ممکن است برای شما خطری داشته باشد.
دام گذاری شده، تله گذاری شده Forest is booby - trapped جنگل تله گذاری شده است.
به سرعت ( با عجله ) بالا آمدن یا بالا رفتن. come over quickly