پیشنهادهای آزاده (١٣,١٢٧)
در بهترین شرایط قرار داشتن
کُفرش در اومده بود
سلامت خود را بازیافتن / حال کسی خوب شدن
هرگز ناامید نشو
i have be dead against
الکی خوشه
با دیگران فرق داشتن
داشت چاپلوسی میکرد
مدت زیادی طول کشید تا به هوش آمد
عمری دوباره از خدا گرفته
او نهایت تلاش و کوشش خودش رو انجام میده
در حال از هم پاشیدن
خیلی پولداره
اون در حد من نیست
�روزگار منو سیاه کرده
پیشرفت/ترقی کردن
خوره کاره
�هنوز بچه است هنوز خام است
زیاد با پدرش خوب/جور نیست
ذهنش درگیر است فکرش اصلا کار نمی کند
مثل یه دسته گل بودن خوب بودن خوب رفتار کردن
�اون آدم عقده ای است
بادبادک جعبه دار
پالتو کلفت و سنگین
مقوای سفت که از آن جعبه می سازند
( بیشتر در دامن و پیراهن زنانه ) چین دو طرفه
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
سیلی، سیلی زدن
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
چرم گوساله که روی آن طرح چهارخانه نقش کرده باشند
( در رقص های دو نفره ) گام های مربع ( پاها به صورت مربع به زمین نهاده می شوند )
جدول مشخصات بازیکنان و خلاصه ی مسابقات گذشته ی تیم
سی و دو مکان قطب نما را نام بردن
دستکش مشت بازی، دستکش بکس
( بیس بال ) راه حریف را سد کردن
گردهمایی اعضای کلیسا که طی آن خوراک در جعبه برای هدف های خیریه به فروش می رسد
لاک پشت لولادار
اکوستیک بسته
چوب شمشاد
جعبه شیرینی
قوطی کبریت
برش جعبه ای ( معادن رو باز )
درخت شمشاد
جعبه پرنده قفس
نمایش دادن، مجسم کردن، نقش کردن
representational
one who represents or delineates
تصویرگری، دیسه گری، نگاره گری تصویر، نگاره شرح، بیان، دیس گویی
پزشکیار کشتی
سر مهندس