پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٩٩)
انجام دادن کاری یا اتفاق افتادن چیزی به طور مکرر که دیگران انتظار دارن همیشه آن کار را انجام بدی
خورشید پشت ابرها ناپدید شد.
او پشت پرده است.
دفتر آنها پشت ساختمان اصلی است.
او پشت پرده است.
رالف خرابکار
مایلید برای شام به ما بپیوندید؟
او یک مدعی نویسندگی است She is a would - be novelist
او رهبر مدعی جنبش است. He is a would - be leader of the movement
دزدان بالقوه توسط پلیس دستگیر شدند. Would - be thieves were caught by the police
روی داده اما نافرجام
روی داده اما نافرجام
پادشاهی که می خواست قدرت مطلق داشته باشد می بایست حاکم چاره سازتری باشد. A would - be absolute monarch had to be a more efficient ruler
آنها که قصد حمله به او را داشتند عقب می نشینند. His would - be attackers backed down
پناهجویان احتمالی would - be refugees
قهرمان احتمالی/ کسی که امید دارد روزی قهرمان شود a would - be hero
کسانی که قصد دارند در آینده هنرپیشه شوند would - be actors and actresses
رای دهندگان احتمالی/ کسانی که قصد دارند رای بدهند would - be voters
نویسندگان و کسانی که سودای نویسنده شدن دارند writers and would - be writers
کسی که سودای آن را دارد روزی خلبان بالگرد شود یا کسی که قصد دارد در آینده خلبان بالگرد شود و از این دست. a would - be helicopter pilote
مادران و پدرانِ آینده would - be mothers and fathers
کسی که سودای سیاست مدار شدن دارد a would - be politician
محکومیت های حبس سنگین می تواند به عنوان بازدارنده برای سایر مجرمین باشد.
یه ثانیه دیرتر می تونست به قیمت جونش تموم شه ( یه ثانیه دیرتر ممکن بود باعث مرگش بشه )
یک ثانیه دیرتر ممکن بود باعث مرگش بشه یا به قیمت جونش تموم شه.
اگر شما کمکم کنید ممنون خواهم بود.
ما مقداری انگور میخوایم
من یک لیوان از آب میخواهم
احتمالا . . . هستش
شاید خواب مونده.
آنها می توانستند مسابقه را ببرند، اما به اندازه کافی تلاش نکردند.
می تونستم تا دیروقت بیدار بمونم، ولی تصمیم گرفتم زود به تخت برم.
او پرسید که آیا می خواهم به سفرشان بپیوندم
اگر واقعاً بخواهی، من موافقم که بیرون برویم.
اگر واقعاً بخواهی، من موافقم که بیرون برویم.
موافقم! چون هیجان انگیز به نظر می رسید.
موافقم! چون هیجان انگیز به نظر می رسید.
موافقم که چیز جدیدی را امتحان کنیم.
موافقم که چیز جدیدی را امتحان کنیم.
از آنجایی که برای آخر هفته برنامه ای ندارم
اگر واقعاً بخواهی تماشا کنی، من موافقم.
با اینکه معمولاً فیلم ترسناک دوست ندارم
پس از او پرسیدم چه شده
سعی می کنم مثبت بمانم.
امروز ناراحتم، حس خوبی ندارم.
امروز ناراحتم، حس خوبی ندارم.
به خاطر جدایی اخیرم ناراحت هستم
به خاطر جدایی اخیرم ناراحت هستم
سعی می کنم مثبت بمانم.
من بلافاصله گفتم