آسیه هداوندخانی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first in human study: تحقیقاتی که برای اولین بار روی بشر ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sheer abundance: مقدار بسیار زیاد I was amazed by th ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

absolute maximum: بیشترین حد ممکن، بیشترین تعداد ممکن ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

absorb information: فهمیدن اطلاعات You really absorb i ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in great abundance: خیلی فراوان، خیلی زیاد, به میزان با ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be held captive: اسیر شدن That pilot was held capti ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lance the abscess: چرک کورک را خالی کردن ( با نیشتر زد ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first in man study: آزمایشات یا مطالعاتی که برای اولین ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

absolute confidence: اعتماد به نفس کامل یا مطلق People s ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to an abrupt end: یک دفعه تمام شدن The meeting came t ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no fixed abode: بدون جای ثابت ( برای زندگی ) ، بدون ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiseptic liquid: ضدعفونی کننده The scar should be wa ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

absence of interest: عدم علاقه The absence of public i ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep balance: نگه داشتن تعادل, حفظ تعادل کردن I t ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regain balance: بدست آوردن دوباره تعادل ( پس از از ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose balance: از دست دادن تعادل

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accidental damage: آسیب ناگهانی, تصادفی، اتفاقی The in ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enforce the rule: اجرا کردن قانون

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

desuggest: بازداشتن، منع کردن، دلسرد کردن، پیش ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is congruent with: همسو بودن با، موافق بودن با، هماهنگ ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

become dated: Old - fashioned قدیمی شدن This ter ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with innuendo: کنایه آمیز تلویحی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to cast the line: پرتاب کردن ریسمان The fisherman ca ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to leave stain on something: لک کردن چیزی لکه گذاشتن روی چیزی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a welter of: میزان زیاد. . انبوهی از. . هجومی از ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frugal with words: گزیده گو ( فردی که موارد مورد نیاز ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parallel construction: ساخت موازی ، مثلاً اگر عبارتی از فع ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dot around: به طور پراکنده مشخص شدن ( مثلا در ن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piecemeal publication: یافته های یک تحقیق را تکه تکه کرده ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would have pp: ۱. زمانی به کار می رود که شما در مو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tricky: حقه باز، دشوار، پر از نکات پیچیده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pulmonic egressive: برون سوی ریوی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false vocal folds: تارآوا های کاذب

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outrush: بیرون دادن ( ناگهانی یا به سرعت ) ، ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get recognition: تقدیر شدن The hero hot recognition ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get to the rank of: به رتبه ی . . . . رسیدن The man got ...

٣ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٣ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cultivate the mindset: پرورش دادن یک ذهنیت

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roll off one's back: تاثیر نذاشتن رو کسی. . She insulte ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold someone up: معطل کردن کسی What's holding her up ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paralexia: اختلال خوانش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bark at a text: بلند خواندن متن بدون درک مطلب بلند ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone is delayed at somewhere: یک نفر معطل شده در جایی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imageability: چیزهایی که میتوان آنها را تصور کرد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be under a curse: نفرین شده بودن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dogme: واژه ای که از صنعت فیلم آمده به معن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from the stance of: از منظر، از موضع، از رویکرد، از دید ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's about all: همه ش همین بود

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counselling session: جلسه ی مشاوره

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to take this further: به منظور پیشبرد این موضوع

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

serve someone well: دارای فایده بودن برای کسی مفید بودن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breadth and depth of something: بزرگی و عمق چیزی وسعت و عمق چیزی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

health hazard: خطر برای سلامتی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

geared to: مطابق با، هماهنگ با

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose momentum: از دست دادن محبوبیت از دست دادن شهر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it it ain't broke don't fix it: سری که درد نمیکنه رو دستمال نمیبندن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god help those who help themselves: از تو حرکت از خدا برکت

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't speak ill of the dead: پشت مرده بد نگو

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

classroom practice: کار کلاسی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lexical hedges: ابهامات زبانی واژگان تردیدی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nominal scale variable: متغیر مقیاس اسمی زمانی است که متغیر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ordinal scale variable: متغیر مقیاس ترتیبی رتبه بندی بین مق ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frequency data: داده ها از نظر فراوانی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guided practice: انجام راهبردی شیوه ی هدایت شده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lose hair: ریزش مو داشتن مثلا: I'm losing my ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

had a hunch: به دل ( م ) افتاد I had a hunch

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from another angle: از یک جهت دیگر، از یک زاویه دیگر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pure sentiment: احساسات پاک

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pure madness: دیوانگی محض

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piggybacking ideas: از ایده ی کسی استفاده کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a wedge of: یک قاچ مثلا A wedge of cantaloupe ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go crashing: ریخته شدن، سقوط کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

information gap exercise: تبادل اطلاعات با یکدیگر برای انجام ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jigsaw listening: شنیدن متن و بعد گفتگو برای تکمیل کر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jigsaw reading: خواندن متن و بعد گفتگو و تبادل اطلا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piagetians: طرفداران پیاژه ( روانشناس سوییسی )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a heated controversy: اختلاف نظر جنجالی بحث داغ

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make inferences: برداشت کردن، استنباط کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self referential statement: جمله ی خود ارجاع به عنوان مثال: T ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be willing to do something: مایل بودن برای انجام کاری خواهان ا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

language proficiency: تبحر زبانی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

means ends analysis: تحلیلی که ابتدا پایان و نتیجه تصور ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

course rationale: دلیل اصلی دوره

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a person is sold: To persuade someone to be intereste ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to develop hunches: حدس زدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have some bearing on: تا حدی تاثیر داشتن بر کمی تاثیر دا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be pressed for: تحت فشار چیزی یا کسی بودن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to rain sideways: باران طوفانی همراه با باد که قطره ه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overcome with anger: تحت تاثیر خشم

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decompression zone: اولین جایی که در فروشگاه وارد میشوی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distress merchandise: کالا های اضطراری فروش ( آنهایی که ت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retail psychology: روانشناسی فروش ( طرز برخورد و نحوه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dawn of realization: تحقق چیزی درک چیزی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incoming correspondence: مکاتبات دریافتی شامل نامه، فکس، ایم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outgoing correspondence: مکاتبات شرکت ها با مشتریان، شرکای ت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

linguistic insularity: انزوای زبانی افرادی که به لحاظ زبان ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a wide variety of: بسیار گوناگون، متفاوت در طیف گسترده ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blind someone to the fact: چشم کسی را نسبت به واقعیت بستن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to arrange the policy: تنظیم کردن بیمه نامه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to take the policy: انجام دادن بیمه بیمه کردن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mock fire: آتش آزمایشی آن آتشی که به عنوان نثا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mock abandon: ترک کردن جایی به طور آزمایشی و تمری ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blighted neighborhoods: مناطق محروم محله های درب و داغون

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emergency muster station: ایستگاه فراخوانی افراد در هنگام اضط ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trivia game: بازی پرسش و پاسخ معمولا از رقابت کن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trivia contest: مسابقه ی پرسش و پاسخ همان trivia g ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project extension: تمدید پروژه، توسعه ی مهلت زمانی پرو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tomorrow never comes: فردا رو کسی ندیده ( یعنی کارت و به ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people come in all shapes and sizes: همه جور آدم پیدا میشه. .

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screen time limit: محدودیت زمانی تماشای تلویزیون یا هر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get to: فرصت داشتن برای انجام کاری، توانستن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be embraced by: مورد استقبال. . . قرار گرفت. . مور ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be taken with: مجذوب چیزی یا کسی شدن، بسیار علاقمن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be down to: نسبت داده میشود به He claimed his ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so last century: چیزی که از مد افتاده یا خیلی قدیمی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

age pensioners: مستمری بگیران سالمند

٨ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn on each other: به جان هم افتادن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

begin to race: هجوم آوردن، به سرعت به سراغ آدم آمد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metalingually: فرازبانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monosemous: تک معنایی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beyond which: فراتر از آن، ورای آن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get entry: اجازه ورود گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set standard: استاندارد تعیین کردن. مانند: Set y ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work out bugs: رفع اشکالات مثال: We can work out ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unglaciated: یخ نبسته، عاری از یخ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a ring of faults: حلقه ای از گسله ها ( مربوط به زمین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relay button: دکمه بازپخشگر: در ترجمه relay جملات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corporate life: محیط کار، زندگی کاری The work envir ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loose sheet: دسته کاغذی که راحت می توان ورقه ها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting the most out of something: بیشترین بهره را از چیزی بردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rag week: هفته نیکوکاری ( پول جمع کردن برای خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non francophone: غیر فرانسوی زبان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cast iron rules: قوانین یا قواعد محکم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sound and sense: صحیح و بخردانه، درست و معقول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

translationese: ترجمه بدون در نظر گرفتن اصطلاحات، د ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be electic in: تنوع قائل می شوند در Teachers are ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

number up: بالا رفتن شمار ( تعداد ) چیزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cooked to perfection: کاملا پخته شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mouldy cheese: پنیر کپک زده

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های آسیه هداوندخانی