Mememaid

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
hip and ridge١١:١٦ - ١٤٠٢/٠٢/٢٦ستیغ و خط الراس ( بخش هایی از بام شیب دار ) ( واژگان تخصصی معماری - عمران )گزارش
0 | 0
tab١٠:٤٥ - ١٤٠٢/٠٢/٢٦لت مثال: shingle tabs لت های شینگل ( در بام های شیب دار ) ( معماری - عمران )گزارش
0 | 0
butted٠٥:١٥ - ١٤٠٢/٠٢/١١به صورت لب به لب یا سر به سر وصل شده مثال: The beams are butted together تیرها به صورت سر به سر وصل شده اند.گزارش
0 | 0
collation٢٢:١٤ - ١٤٠٢/٠١/٣٠( اصطلاح کتابداری ) مشخصات ظاهری ( در صفحه عنوان ) البته در CIP فرمال، از Physical description هم استفاده میشهگزارش
0 | 0
weighted down٠٤:١٠ - ١٤٠٢/٠١/٢٨با وزنه پایین نگه داشته شدن مثال: fishing nets are weighted down by lead تورهای ماهیگیری با سرب پایین نگه داشته میشن یادآوری: weighed down به م ... گزارش
0 | 0
window well٠٤:٤٧ - ١٤٠٢/٠١/٢٦چاهسار پنجره فرورفتگی در زمین اطراف ساختمان برای فراهم کردن امکان ساخت پنجره های بزرگتر در زیرزمین هاگزارش
0 | 0
ice lens٢٢:٥٢ - ١٤٠٢/٠١/٢٥عدسک یخی ( تکه یخ هایی که در اثر تجمع رطوبت در خاک تشکیل می شوند )گزارش
0 | 0
مقوله محوری٢٣:٥٧ - ١٤٠٢/٠١/٠٣core category ( in grounded theory ) please, please, please, stop saying "axial category!" there's no such a thing except among Iranians!گزارش
12 | 0
to make it worthwhile٠٨:٠٥ - ١٤٠١/١١/٢٦کاری کردن که یه چیزی ارزشش رو داشته باشه، به زحمتش بیرزه The smile on her face made it all worthwhile لبخندی که به لب دختر اومد باعث شد به زحمتش بیر ... گزارش
2 | 0
make it worth someone's while٠٨:٠٢ - ١٤٠١/١١/٢٦کاری کردن که فلان چیز برای فلان آدم بیرزه I'll make it worth his while کاری می کنم براش بیرزهگزارش
0 | 0
هدایت رواناب٢٢:٣٦ - ١٤٠١/١٠/١٠channeling ( stormwater ) runoff ( s ) ( for the love of god, stop using the word "guidance" to translate this shit )گزارش
12 | 1
جمع بندی٢١:٢٩ - ١٤٠١/١٠/٠٤closure ( اگر مقاله ای هر دو بخش جمع بندی و نتیجه گیری رو داشت، این معادل می تونه کمک کنه )گزارش
12 | 1