دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٣,٧٢٨
رتبه در دیکشنری
١,٠٣٦
لایک
٣٧٥
دیسلایک
٥٠
جدیدترین پیشنهادها
١ ماه پیش
٠
دوباره غذا میخوام، یه پرس دیگه میخوام.
١ ماه پیش
٠
آرام خوردن یا جویدن چیزی که پر سر و صدا است مثل چیپس، بیسکوییت، هویج
١ ماه پیش
٠
باشه برای یه فرصت دیگه. برای رد دعوت
٩ ماه پیش
٠
منحل کردن،
جدیدترین ترجمهها
٣ سال پیش
The payback for reorganization should be increased productivity.
-١
پدر مادرم منو مجبور کردن که تمام پول را پس بدهم و این درسی بود که من هرگز فراموش نمیکنم
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.