⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
مترجم
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
1
put to sleep
1. خواباندن (فردی) مثلا بچه ای
2. خلاص کردن- راحت کردن- کشتن
١٣٩٩/٠٥/٠٤
2
|
0
2
breifly
1. برای مدت کوتاهی
2. به صورت خلاصه
١٣٩٩/٠٥/٠٤
0
|
0
3
tasteful
توجه کنیم که tasteful برای لباس، مبلمان، اتاق و .. به کار میرود به معنای خوش سلیقه و خوش قریحه هست.
برای غذا از tasty استفاده میکنیم. اما نکته ق ...
١٣٩٩/٠٥/٠٤
8
|
0
4
in passing
در حاشیه- به طور اتفاقی
١٣٩٩/٠٥/٠٣
2
|
1
5
at short notice
بدون اطلاع قبلی-ظرف مدت کمی- به محض اطلاع
I can't meet you at short notice.
بدون اطلاع قبلی نمیتونم ملاقاتت کنم.
١٣٩٩/٠٥/٠٣
19
|
1
6
on reflection
پس از تامل/تعمق/بازاندیشی
١٣٩٩/٠٥/٠٣
4
|
0
7
on merit
بر حسب شایستگی
،hey judged the case on its merits.
بر حسب شایستگی های اون پرونده داوری اش کردند.
١٣٩٩/٠٥/٠٣
8
|
0
8
concerning
thank you for your letter concerning
از ارسال نامه در خصوص/رابطه با.... متشکرم
١٣٩٩/٠٤/٣١
2
|
0
9
with reference to
With reference to your letter of 3 June
عطف به نامه ارسالی در تاریخ سوم ژوئن....
١٣٩٩/٠٤/٣١
4
|
0
10
following
پیرو- متعاقب
following our conversation/meeting
پیرو گفتگو یا جلسه ای که....
١٣٩٩/٠٤/٣١
4
|
0
11
in response to
در جواب
I'm writing in response to your appeal for aid in
این پاسخ را در جواب نامه ای که در آن تقاضای کمک کرده بودید مینویسم....
١٣٩٩/٠٤/٣١
4
|
0
12
eye for an eye and a tooth for a tooth
قصاص یا مقابله به مثل
١٣٩٩/٠٤/٣٠
4
|
0
13
blood is thicker than water
به خویشان دل مردم افزون کشد- که خون عاقبت جانت خون کشد.
١٣٩٩/٠٤/٣٠
4
|
0
14
the end justifies the means
هدف/نتیجه راه و روش/وسیله رو توجیه میکنه
١٣٩٩/٠٤/٣٠
4
|
1
15
lightning never strikes twice in the same place
یک بلا دو دفعه/دوبار و به یک شکل سر آدم نازل نمیشه
١٣٩٩/٠٤/٣٠
4
|
0
16
easier said than done
به زبان آسان آید
١٣٩٩/٠٤/٣٠
4
|
1
17
law and order
قانون و نظم اجتماعی
١٣٩٩/٠٤/٢١
4
|
0
18
first and foremost
اول از هر چیز
در در جه اول
قبل از هر چیز
١٣٩٩/٠٤/٢١
10
|
0
19
too good to be true
باور کردنی نیست که اینقدر خوب باشه
١٣٩٩/٠٤/١٩
4
|
1
20
let your hair down
نفس راحتی کشیدن
١٣٩٩/٠٤/١٩
2
|
0
21
all things being equal
در شرایط مساوی/برابر
١٣٩٩/٠٤/١٩
4
|
1
22
the faintest idea
پاک بی خبرم، اصلا نمیدونم، روحمم خبر نداره اون همه پول رو از کجا آورده!
I haven't the faintest idea where he brought that huge amount of money.
١٣٩٩/٠٤/١٩
0
|
0
23
it's not your day
not be one's day روز بد بیاری/ روز بدشانسی کسی
I hurt my hand, then I burnt my tone. Oh it's not your day is it?
اول دستم رو اسیب زدم بعدم ز ...
١٣٩٩/٠٤/١٩
0
|
0
24
mind go blank
از ذهن پریدن
١٣٩٩/٠٤/١٩
2
|
0
25
flak
مخالفت شدید
١٣٩٩/٠٤/١٩
4
|
0
26
Vestigial
بازمانده-باقیمانده
١٣٩٩/٠٤/١٨
0
|
0
27
showdown
رودرویی نهایی-درگیری نهایی
١٣٩٩/٠٤/١٨
13
|
0
28
put out feelers
مزه دهن کسی را چشیدن- نظر کسی را فهمیدن
١٣٩٩/٠٤/١٧
2
|
0
29
namely
به طور دقیق تر ( بگم)
١٣٩٩/٠٤/١٧
10
|
0
30
come up
آماده شدن
A: Two Martinis please.
Waiter: Coming up!
در این مکالمه به معنی در حال آماده شدن رو میدهد.
١٣٩٩/٠٤/١٦
4
|
0
31
sought after
پ طرفدار و نایاب/کم
١٣٩٩/٠٤/٠٧
4
|
0
32
just
به سختی/ با زحمت
١٣٩٩/٠٤/٠٥
6
|
0
33
better still
از این بهتر/ از این هم بهتر
١٣٩٩/٠٤/٠٥
10
|
0
34
food miles
مواد غذایی غیر محلی/غیر بومی
١٣٩٩/٠٤/٠٥
4
|
0