امیر جباری، مدرس و مترجم زبان - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be integrated with sth: با چیزی یکپارچه بودن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

present participle: به هر فعلی که ing اضافه کنیم میگن: ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wield authority: حاکمیت ( اقتدار ) را در دست گرفتن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wield influence: تأثیرگذار بودن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cater: با to به معنای برای چیزی مورد استفا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عشقبازی کردن: Make out

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay something on thick: پیاز داغ چیزی را بیشتر کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

struck: آزرده خاطر شده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are gonna play ball: بچرخ تا بچرخیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to go behind someone's back: به کسی خیانت کردن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

money splurge: ولخرجی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

capri: شلوار کشی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twenty twenty: به معنی "سالم" هست! مثلاً twenty tw ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

survey: این کلمه در معنای اسمی با استرس روی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sanitronics: بهداشتی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trimanual: سه دستی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tuck: جاساز کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

er accident: تصادف اورژانسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imprudent: نابخردانه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

navy ship: کشتی جنگی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hanged in effigy: به دار آویخته شد

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smash into: برخورد کردن با، تصادف کردن با

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make one's getaway: فرار کردن

٦ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be in trenches: توی دردسر افتادن

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intercultural: چند فرهنگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

serie: این واژه انگلیسی نیست و ایتالیایی ا ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fairy tale: داستانهای تخیلی

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toe jam: نوعی آسیب که پنجه پا وارد میشود

١ سال پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burl: بخشی از تنه ی درخت که گره دار است.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rah rah: هورا هورا!

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

looney: Stupid

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bit of stuff: شخص جذاب ( از لحاظ جنسی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

discern between: تشخیصِ یک یا چند چیز از بین دو یا چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

special deal: حراج فوق العاده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bluefin: تن باله آبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the bandwagon: Bandwagon به معنی ارابه ی دسته ی مو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

squiggly: مثلاً میشه به علامتِ ~ نسبتش داد.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glib talk: سخن فریبنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not since: نه از. وقتی این عبارت در ابتدای جم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tough as tacks: کنایه از شخصِ خیلی استوار و مقاوم

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های امیر جباری، مدرس و مترجم زبان