علیرضا آسایش - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

community: محفل

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارگوتامین سی: ترکیب داروی ارگوتامین و کافئین که د ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ergotamine: ارگوتامین، دارویی که در میگرن کاربر ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ergotamine c: ارگوتامین سی، ترکیب دو داروی ارگوتا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clobazam: نوعی دارویی که در صرع کاربرد دارد

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کلوبازام: نوعی دارویی که در صرع کاربرد دارد

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فنی توئین: نوعی دارویی که در صرع کاربرد دارد

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارگوتامین: نوعی دارویی که در میگرن کاربرد دارد

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

donepezil: دونپزیل، دارویی که برای آلزایمر است ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yasnal: نام تجاری داروی دونپزیل، داروی ضدآل ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

memantine: ممانتین، دارویی که برای آلزایمر است ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rivastigmine: ریواستیگمین ( دارویی که برای آلزایم ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phenobarbital: فنوباربیتال نوعی داروی ضدصرع

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oxcarbazepine: نوعی داروی ضدصرع

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depakine: دپاکین نام تجاری سدیم والپروات نوعی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pranol: بعضی ها به داروی پروپرانولول میگن پ ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vigabatrin: نوعی داروی ضدصرع

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٣ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انتی سایکوتیک: ضدجنون ( دارو )

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انتی سایکوتیک اتیپیکال: خانواده ای از داروهای ضدجنون که جدی ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انتی سایکوتیک تیپیکال: خانواده ای از داروهای ضدجنون که قدی ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میدازولام: دارویی از خانواده بنزودیازپین ها با ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوئیتیاپین: نوعی داروی ضدجنون

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوئتیاپین: نوعی داروی ضدجنون

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایمی پرامین: ایمی پرامین نوعی داروی ضدافسردگی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امی تریپتیلین: آمی تریپتیلین نوعی داروی ضدافسردگی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engage in hostility: جنگ کردن . دعوا کردن . نزاع کردن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engage in hostilities: درگیر جنگ شدن. جنگ کردن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uneasy truce: آتش بسی که ناپایداره و ممکنه بزودی ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disband an army: منحل کردن ارتش

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lift a blockade: به معنای رفع محدودیت ها یا موانع اس ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commence speech: شروع کردن سخنرانی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چوغوروک: در لهجه یزدی یعنی گنجشک

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get sb thrown: to cause someone to become confused ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get somebody thrown: to cause someone to become confused ...

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ هفته پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

commence an action: اقامه کردن دعوی، طرح کردن دعوی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch s o in the act: کسی را در حین ارتکاب جرم دستگیر کرد ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's above my pay grade: از سطح حقوق من بالاتره - نمیتونم از ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dexa: دگزا ( داروی دگزامتازون )

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch sb in the act: کسی را در حین ارتکاب جرم دستگیر کرد ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on the tip of one's tongue: سر زبون کسی بودن مثلا حرف

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is on the tip of my tongue: سر زبونمه

٤ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

style sth up with sth: استایل کردن چیزی با چیزی دیگر مثلا ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

style sth up: استایل کردن چیزی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

merchendise up: to encourage the sale of goods or o ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bicoastal: of or relating to or living or work ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

style something up: چیزی رو استایل کردن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

style something up with something: استایل کردن چیزی با چیز دیگری مثلا ...

٤ هفته پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salvationism: اعتقاد به رستگاری از گناه ، آمرزش

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salvational: something related to or pertaining ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep eyes peeled: به معنای این است که مراقب باشید یا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put someone on standby: عبارت "put someone on standby" به م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put s o on standby: making them ready and available to ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sheer epic grandeur: "عظمت فوق العاده و حماسی" است. این ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zarch: شهر زارچ، یکی از شهرهای استان یزد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ashkezar: اشکذر، یکی از شهرهای استان یزد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meybod: میبد ، یکی از شهرهای استان یزد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ardakan: اردکان، یکی از شهرهای استان یزد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bafq: بافق یکی از شهرهای استان یزد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bafgh: بافق یکی از شهرهای استان یزد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abarkooh: ابرکوه، یکی از شهرهای استان یزد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abarkuh: ابرکوه، یکی از شهرهای استان یزد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throttle up: to increase the power or speed of a ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fluoxetine: فلوکستین ( داروی ضد افسردگی )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

citalopram: سیتالوپرام ( داروی ضد افسردگی )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fluvoxamine: فلووکسامین داروی ضدافسردگی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

venlafaxine: ونلافاکسین داروی ضدافسردگی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

duloxetine: دولوکستین داروی ضدافسردگی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amitriptyline: آمی تریپتیلین داروی ضدافسردگی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imipramine: ایمی پرامین داروی ضدافسردگی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clomipramine: کلومیپرامین داروی ضدافسردگی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hold cheap: to have a low opinion of someone or ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plague stricken: طاعون زده - مبتلا به طاعون

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tight hole: سوراخ تنگ - چاه تنگ

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

luck has struck again: means that someone has experienced ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

granisetron: دارو ( ضد تهوع و استفراغ )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guaifenesin: گایافنزین ( نوعی دارو سرماخوردگی )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zaditen: داروی کتوتیفن ( در موتقع حساسیت است ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dimenhydrinate: دیمن هیدرانات ( قرص بدماشینی ) moti ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

labetalol: داروی قلبی ( از دسته بتابلاکرها )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timolol: نوعی دارو ( قطره آن برای چشم استفاد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save up nest egg: a sum of money that has been saved, ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clothes minded: relates to being "closed - minded" ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sephardic: "Sephardic" refers to Jewish people ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

painslut: ( برده درد ) در bdsm کسی که از درد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep chill: remain cal آرام باش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard core sex: refers to sexual activities that in ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flip a switch: to turn something on or off by pres ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ass kissy: پاچه خواری - خ. ایه مالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hollow someone out: کسی را توخالی کردن، باعث بشن دیگه ح ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close someone up: منو ببند ( تو یه فیلمی جراح بدنشو ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deep pocketed: آدم پولدار انسان یا سازمانی که پول ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rollick: خوشی کردن - جست و خیز کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oxyntic glands: غدد ترشح کننده اسید

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vancomycin: ونکومایسین ( نوعی انتی بیوتیک )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expectorant drug: داروی خلط آور

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you need a hand: کمک میخوای؟

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hot desking: a way of saving office space in whi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

striped tie: کراوات راه راه

٨ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

من دارم، غنی ام ( با لحن نوید محمد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calcium carbonate: داروی کلسیم کربنات که هم در بیماریه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rebound hypersecretion: افزایش ترشح اسید معده ( RAHS ) ، که ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terbinafine: نوعی داروی ضد قارچ

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clotrimazole: نوعی داروی ضد قارچ از خانواده آزول ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

miconazole: نوعی داروی ضد قارچ از خانواده آزول ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

voriconazole: نوعی داروی ضد قارچ از خانواده آزول ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

itraconazole: نوعی داروی ضد قارچ از خانواده آزول ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

posaconazole: نوعی داروی ضد قارچ از خانواده آزول ...

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pengo: واحد پولی پایه مجارستان از سال 1927 ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dostoevski or dostoyevsky: داستایوفسکی نویسنده معروف روسی قرن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mebeverine: نوعی دارو که برای مشکلات گوارشی از ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

promethazine: داروی پرومتازین ( با خاصیت ضدخارش و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bust one's hump: To work very hard; to put in strenu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold something against someone something: کسی رو مقصر دونستن - سرزنش و نکوهش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold something against someone: سرزنش کردن کسی - کسی رو مقصر دونستن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vanilla relationship: یک رابطه وانیلی با تمام ارزش های سن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pro lifer: کسی که با سقظ جنین مخالفه عضوی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sermonize: to give a long talk to people, tell ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all calm and collected: showing great control over your fee ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring subject up: موضوعی را مطرح کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wordly: relating to or consisting of physic ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hodegetria: A Hodegetria, or Virgin Hodegetria, ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

altocalciphilia: نوعی فتیش جنسی که کفش پاشنه بلند رو ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های علیرضا آسایش