دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٧٢٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٤,١٥١
لایک
لایک
٧٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٦

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
١١

زمانی احساس می کنید بدنتان گرم است ( تب دارید ) ، اما این یک احساس است و این احساس را نمی توان الزاما به تب داشتن نسبت داد.

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٣٣

اجرا کننده ( می تونه یک خواننده، نوازنده، مجری، کمدین و یا هر کسی باشه که عده ای رو سرگرم می کنه )

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٤

یکی از معانی: با اعتماد به نفس Example: Our team members are confident and creative.

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
١٥

خط زدن پاک کردن کنار گذاشتن Examples: 1 ) I cross off you from my friends list. My laptop is old, so I would cross it off.

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٤

money . Example: I hate this work, but i need the bread

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.