Aida - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take something into account: ( Idiom ) در نظر گرفتن ، به حساب آو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loyality: Loyalty = املای درست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positive psychology: حوزه روانشناسی مثبت اندیشی

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

teaching: آموزه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as a mark of: به نشانهِ یِ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by: تا قبل از eg : you should come bac ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stretch: کنار گذاشتن Stretch your limits = ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

along: در جهت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

substract: Subtract = منها کردن املای واره با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reasure: reassure املای درست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loyality: Loyalty = املای درست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bubby: Friendly

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alzheimer: بیماری فراموشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in case: مبادا نکند که

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fee: مخارج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tricorder: سه کاره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the trouble: خود را به زحمت انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

full length: بلند Full - length film = فیلم بلن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restating: بیان مجدد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

microbiology: علم مطالعه موجودات زنده کوچک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

filtered: پاک شده ، صاف شده ، تصفیه شده Filt ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

filtered: پاک شده ، صاف شده ، تصفیه شده Filt ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

healthfully: ( قید ) سالم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

healthfully: ( قید ) سالم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brownie: شیرینی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take something into account: ( Idiom ) در نظر گرفتن ، به حساب آو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take something into account: ( Idiom ) در نظر گرفتن ، به حساب آو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

espresso machine: دستگاه اسپرسو ساز ( اسپرسو = نوعی ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncertain: اینکه چه اتفاقی برای کشتی گم شده و ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punctual: یک رسیدن به موقع

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold on: عشق باعث میشود شما به چیز هایی پایب ...

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های Aida