اسدبیگی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scissor: قیچی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scissor: قیچی

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shopping: خرید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get started: به کار انداختن ( برای مثال به کار ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get started: به کار انداختن ( برای مثال به کار ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

respect: باتوجه به with respect to

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fix breakfast: آماده کردن صبحانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheetoz: پفک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dashed outline: دور تا دور چیزی را خط تیره کشیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

archaeon: ( در زیست شناسی ) آرکئی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ipod: یک ابزار الکترونیکی برای گوش دادن ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ipod: یک ابزار الکترونیکی برای گوش دادن ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quantitation: کمی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

denaturing: قلب ( دگرگونی ) ماهیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transcriptomic: یک اصطلاح ژنتیکی به معنی کل RNA های ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interrogation: ردیابی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interrogation: ردیابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go diving: غواصی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go diving: غواصی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supper: عصرانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supper: عصرانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mentally challenged: عقب مانده ذهنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mentally challenged: عقب مانده ذهنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concomitantly: همزمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concomitantly: همزمان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cloven hoofed: زوج سم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

someday: روزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

someday: روزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reassurance: دل داری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breed: نژاد - اصلاح نژاد

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های اسدبیگی