سید محراب میرکریمی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ده قلو: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nursery school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

primary school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grade school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

middle school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

junior high school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elementary school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secondary school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upper school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

senior high school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

senior high school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior high: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

junior high: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vocational school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدرسه غیردولتی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدرسه غیرانتفاعی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدرسه شبانه روزی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هنرستان فنی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدرسه فنی حرفه ای: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنرستان فنی حرفه ای: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دبیرستان: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدرسه راهنمایی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مدرسه راهنمایی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the inside: If someone is on the inside, they h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let by: To allow one to pass by اجازه عبور ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let someone by: To allow one to pass by اجازه عبور ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let somebody by: To allow one to pass by اجازه عبور ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let sb by: To allow one to pass by اجازه عبور ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hood: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bonnet: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taillight: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bumper: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rear light: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

front bumper: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rear bumper: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

side window: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

windshield: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

windshield wiper: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roof: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunroof: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trunk: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boot: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wing: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fender: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wheel cover: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wheel trim: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hubcap: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

number plate: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

license plate: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chassis: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clutch: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emergency brake: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steering wheel: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rearview mirror: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ignition: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horn: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gear stick: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gearshift: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mileometer: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

odometer: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the clock: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speedometer: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speedometer: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

satnav: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glove compartment: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sat nav: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

satellite navigation: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seat belt: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dashboard: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

headrest: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

visor: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

driver's seat: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back up light: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

backup light: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oil filter: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indicator: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spark plug: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sparking plug: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

radiator hose: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fan belt: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alternator belt: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دنده دستی: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دنده اتوماتیک: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیلندر: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تسمه دینام: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شلنگ رادیاتور: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاربراتور: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شمع خودرو: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درپوش باک: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باک ماشین: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باک ماشین: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باک خودرو: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باک بنزین: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فیلتر روغن: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چراغ ترمز: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صندلی راننده: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشت سری صندلی: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریچه کولر ماشین: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کولر خودرو: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخاری خودرو: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کمربند ایمنی: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داشبرد: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جعبه داشبرد: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جعبه داشبورد: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داشبورد: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاکومتر: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دورسنج موتور خودرو: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دور موتور: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امپر سوخت: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرعت سنج خودرو: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرعت سنج ماشین: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیلومترشمار: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیلومتر شمار ساعتی: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیلومتر شمار اتومبیل و غیره: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دسته دنده: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دسته دنده اتومبیل: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرمان ماشین: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرمان ماشین: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرمان اتومبیل: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اینه وسط خودرو: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پدال ترمز: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پدال گاز: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پدال گاز اتومبیل: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پلاک خودرو: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پلاک خودرو: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک ماشین: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چرخ خودرو: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صندوق عقب: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صندوق عقب اتومبیل: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پنجره سقفی: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سقف ماشین: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برف پاک کن: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سپر عقب: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سپر جلو: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چراغ عقب اتومبیل: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چراغ جلو ماشین: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاپوت اتومبیل: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make somebody's blood run cold: زهره ترک کردن ( عامیانه ) مثل سگ ک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make someone's blood run cold: زهره ترک کردن ( عامیانه ) مثل سگ ک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raw talent: Raw talent is the ability to learn ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

panoceanic: Relating to all oceans

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on somebody's doorstep: Very close to where someone lives ه ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on someone's doorstep: Very close to where someone lives ه ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on your doorstep: Very close to where someone lives ه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

questionaire: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full point: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dash: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyphen: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comma: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

em dash: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

en dash: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brackets: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parentheses: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apostrophe: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brace: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slash: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speech marks: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inverted commas: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hash sign: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ampersand: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tilde: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خط پیوند: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خط ربط: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشان نقل قول: علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrest: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrested: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

past time: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persue: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

english: ⚠️ دوستان دقت کنید که تحت هر شرایطی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grammer checker: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

difinite: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discribe: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wierd: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

begining of shooting: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دو برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سه برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چهار برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پنج برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شش برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هفت برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هشت برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نه برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ده برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیست برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سی برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چهل برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پنجاه برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شصت برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هفتاد برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هشتاد برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نود برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صد برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هزار برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پانزده برابر کردن: ترتیب《برابر کردن》 Double: دوبرابر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convinience: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foriegn: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liesure: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accomodations: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accomodation: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٦ ماه پیش

مدال‌های سید محراب میرکریمی