زبان کسی مو دراوردنزبان کسی هرز بودنزبانت را گاز بگیرزبانم مو دراوردزحمت را کم کردنزخم شمشیر خوب می شود زخم زبان خوب نمی شودزدی ضربتی ضربتی نوش کنزرت وپرت یا زرت وزورت کردنزرت یا فزرت کسی قمصور شدن یا دررفتنزرد کردنزرده به کون نکشیدهزریدنزلزلهزمستان تمام شد روسیاهی به ذغال ماندزن بلاست انشالله هیچ خانه ای بی بلا نباشدزن راضی مرد راضی گور پدر قاضیزن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنندزن کبابه خواهر زن نان زیر کبابزنگوله ی پای تابوتزنی که جهاز نداره این همه ناز نداره مردی که نون نداره این همه زبون ندارهزهر ریختنزوار یا زهوار کسی یا چیزی دررفتنزورگیریزیدزیر بار چیزی رفتنزیر بال کسی را گرفتنزیر بال یا بال وپر کسی را گرفتنزیر بلیط در اوردنزیر پای کسی را خالی کردنزیر پای کسی نشستنزیر چیزی زاییدنزیر دم کسی خارخاسک یا خارخسک دراوردنزیر ذره بین قرار داشتنزیر زبان کسی را کشیدن یا از زیر زبان کسی حرف کشیدنزیر سر کسی بلند شدنزیر سرش بلند شدهزیر سیبیلی در کردنزیر شالش قرصهزیراب کسی را زدنزیرش زدنزیره به کرمان بردنزینب ستم کشژست چیزی را گرفتنژست گرفتنژولیتسابقه داشتنساخت وپاخت داشتنساختن خودساخته شدن برای چیزیساخته شدن برای کسی