دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ مترادف ها و متضادها با حرف ک - صفحه 4
کاهش
کاهل
کاهلی
کاهن
کاو
کاواک
کاور
کاوش
کاویدن
کاکا
کاکائو
کاکایو
کاکل
کاینات
کباب
کبار
کبایر
کبد
کبد مصنوعی
کبر
کبر سن
کبریا
کبریت
کبوتر
کبود
کبودی
کبکبه
کبیر
کبیره
کبیسه
کپ
کپر
کپسول
کپه
کپه کپه
کپی
کپی پلی
کپیه
کت
کتاب
کتاب اندرز
کتاب جلد
کتاب جنگ
کتاب حقوق
کتاب دعا
کتاب مقدس
کتابت
کتابچه
کتابخانه
کتب
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10