دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ مترادف ها و متضادها با حرف پ - صفحه 7
پرستوک
پرستیژ
پرسخن
پرسش
پرسنل
پرسه
پرسه نشین
پرسه نشینی
پرسود
پرش
پرشگفت
پرشور
پرشک
پرشکن
پرشکیب
پرطمطراق
پرعائله
پرفراتور
پرفراژ
پرقدرت
پرقدمت
پرقوت
پرقیمت
پرگو
پرگوشت
پرگویی
پرمایه
پرمشغله
پرمشقت
پرمنفعت
پرمنگنات
پرناز
پرند
پرنده
پرندوش
پرندیش
پرنس
پرنسس
پرنقش
پرنیان
پره
پرهیاهو
پرهیز
پرهیزگار
پرهیزگارانه
پرهیزگاری
پرهیزکار
پرهیزکاری
پرو
پروا
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12