دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ مترادف ها و متضادها با حرف ع - صفحه 11
علی رغم
علی هذا
علیا
علیامخدره
علیق
علیل
علیه
علیه او شورید
عم
عماد
عمارت
عماره
عماری
عمال
عمامه
عمد
عمدا
عمدتا
عمده
عمده ای
عمده فروش
عمدی
عمر
عمر ابد
عمر طولانی
عمر کردن
عمران
عمق
عمق مطلب
عمقی
عمقیت
عمل
عمل بد
عمل جراحی
عمل خوب
عمل صالح
عمل ضرب
عمل نکردن
عمل و عکس العمل
عمل کردن
عملا
عملگی
عمله
عملکرد
عملکردی
عملی
عملیات
عمه
عمو
عمود
7
8
9
10
11
12
13
14