دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ مترادف ها و متضادها با حرف خ - صفحه 12
خط کش
خط کشیدن
خطا
خطا رفتن
خطا کردن
خطاب
خطاب امیز
خطاب شدن
خطاب کردن
خطابخش
خطابه
خطاط
خطاطی
خطاکار
خطایا
خطبا
خطبه
خطبه خوان
خطر
خطر کردن
خطرافرین
خطرناک
خطه
خطور کردن
خطونشان
خطوه
خطی
خطیئه
خطیب
خطیر
خفا
خفاء
خفاش
خفایا
خفت
خفت امیز
خفت بار
خفت دادن
خفت و خیز
خفت کشیدن
خفتن
خفته
خفض جناح
خفقان
خفقان اور
خفقان زده
خفگی
خفه
خفه خون گرفتن
خفی
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17