دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ مترادف ها و متضادها با حرف ب - صفحه 20
برگماشتن
برگه
برلیان
برم
برملا
برمنش
برمنشی
برمنشی کردن
برنا
برنامه
برنامه ریزی
برنایی
برنج
برنج زار
برند
برندگی
برنده
برنز
برنزه
برنش
برنشیت
بره
برهان
برهان اوردن
برهم
برهم زدن
برهمن
برهنگی
برهنه
برهه
برهوت
برو
برو برگرد
بروبر
بروبوم
بروت
بروج
بروجرد
برودت
برودت زا
برودتی
برودری
بروز
بروز دادن
بروزن
بروفق
برومند
برون
برون امدن
برون شهری
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25