اسم دختر لری
زیبا، آراینده ی چشم، در گویش لری « تی» به معنی چشم و «آرا» در فارسی به معنی آراستن است، روی هم به م ...
دختر
لری، فارسی تیام
چشمانم، ( به مجاز ) عزیز و گرامی، در گویش لرستان به معنی چشمانم، بسیار عزیز و دوست داشتنی
دختر، پسر
لری تیاناز
زیباروی عزیز و گرامی چون چشم، ( تیا = چشم، ناز = زیبا و قشنگ )، چشم زیبا و قشنگ
دختر
لری، فارسی آساره
ستاره، ( لری، دزفولی ) ستاره
دختر
لری
کهکشانی ایلدا
( به مجاز ) زاییده ی ایل، فرزند ایل، ( ایل، دا= داده )
دختر
لری سوتیام
نور چشمهایم، ( در گویش لری سو = نور و تیام = چشمانم )، روی هم به معنی نور چشمهایم و نور دیدگانم، نو ...
دختر
لری پرنوش
زیبا، دوست داشتنی، ( در قدیم ) ( به مجاز )، شیرین، به ضم پ
دختر
لری، فارسی مه تیام
ماه روی عزیز و گرامی، [مه = ماه، تیام ( لری ) چشمانم ( به مجاز ) عزیز و گرامی]
دختر
لری آساهیر
آرامش بخش
دختر
لری، فارسی آفرت
دختر
دختر
لری برگام
به ضم ب، ابروهایم
دختر
لری تیادا
نور چشم مادر
دختر
لری تیارام
چشم آرام
دختر
لری، فارسی تیاما
ماه چشمان
دختر
لری، فارسی تیامهر
دختری که چشمانی با محبت دارد
دختر
لری، فارسی تیامیس
چشمانم برایش
دختر
لری چیدا
مانند مادر
دختر
لری چیماه
مانند ماه
دختر
لری
کهکشانی درچیدا
دختر مانند مادر
دختر
لری ریشنا
روشنا، نور، روشنایی
دختر
لری ساتیام
مانند چشمانم عزیز
دختر
لری سالیز
جای امن و امان، پناه، مکان آرامش و آسایش
دختر
لری سایناز
سایه و پناه مهربان
دختر
لری ستین دا
پناه مادر، عزیز مادر
دختر
لری آبرنگ
دختری که دارای پوستی لطیف و نرم است
دختر
لری تیکال
چشم قهوه ای تیره یا مشکی
دختر
لری چیمه
مانند ماه
دختر
لری دایار
یار مادر
دختر
لری ستین
عزیز
دختر
لری سیناز
دختر با ناز و مهربان
دختر
لری فرتیام
فر و شکوه و جلال و شادی چشمانم
دختر
لری گوطلا
آنچه به زیبایی طلا باشد، چیزی با ارزش همچون طلا
دختر
لری لیزدا
آرامش مادر
دختر
لری مانیدا
مانند مادر جاودان
دختر
لری ماهیدا
ماه مادر
دختر
لری، فارسی مریدا
مانند مادر
دختر
لری منتیا
بسیار عزیزبودن و محبوب بودن
دختر
لری نازتیام
دختری با چشمان زیبا
دختر
لری، فارسی هانیدا
شادی بخش زندگی مادر
دختر
لری هاویر
در یاد مانده
دختر
لری هیلما
ماه بور، طلایی رنگ
دختر
لری هیلمی
دختری با موهای بور
دختر
لری هیلناز
دختر نازدار مو بور
دختر
لری تیا
چشم
دختر
لری سیدا
در پناه مادر
دختر
لری ونو
خانم
دختر
لری