اسم دختر فارسی با حرف ج

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

جهان/jahān/

کیهان، عالم، گیتی، دنیا، ( به مجاز ) فرهنگ، نمادی برای بزرگی و عظمت، مردم دنیا و زندگی، ) حیطه، به ...


دختر، پسر

فارسی

کهکشانی
جانان/jānān/

معشوق، محبوب، زیبا، بسیار دوست داشتنی، عزیز، خوب، زیباروی، معشوق محبوب، محبوبف معشوق


دختر

فارسی
جان افروز/jān afruz/

فروزنده جان، تازه کننده جان، روشن کننده جان، ( به مجاز ) آسایش بخش روان، از شخصیتهای شاهنامه، نام ی ...


دختر، پسر

فارسی
جانا/jānā/

خطاب به کسی که مانند جان عزیز باشد، ای جان، ای عزیز، عزیزا، محبوبا


دختر

فارسی
جهان آفرین/j.-āfarin/

ترکیب دو اسم جهان و آفرین ( دنیا و ستایش )، آن که عالم را خلق کرده است، خدا، آفریننده جهان


دختر، پسر

فارسی
جوانه/javāne/

نو، جوان، شاخه تازه درخت، تازه، به مجاز جوان، اندام نورس، فشرده، و قابل رشدی در گیاه که در انتهای ش ...


دختر

فارسی

طبیعت
جهان آرا/j.-ārā/

زینت دهنده ی جهان، آراینده جهان، زیبا، ( در قدیم )، زیبا کننده، زینت بخش و مایه ی زیبایی جهان، ( به ...


دختر

فارسی
جهان ناز/j.-nāz/

مایه ی افتخار جهان، فخر جهان، آن که موجب فخرو مباهات جهان است


دختر

فارسی
جهاندخت/j.-dokht/

دختر شهره در عالم، مرکب از جهان ( عالم، گیتی ) + دخت ( دختر )


دختر

فارسی
جان آرا/jān ārā/

زینت دهندۀ جهان، ( مجاز ) زیبا، آرایندۀ جهان، نظم دهنده به جهان، آراینده ی جان و روح، زینت جان


دختر

فارسی
جان آرام/jan-aram/

آرام کننده جان، باعث آرامش


دختر

فارسی
جانبانو/jan banu/

بانویی که چون جان عزیز است


دختر

فارسی
جانتاب/jān tāb/

فروغ بخش جان، ( مجاز ) جان افروز، ن، ک


دختر

فارسی
جاندخت/jān doxt/

محبوبه، معشوقه، دختری که چون جان عزیز است


دختر

فارسی
جانسو/jansu/

آب حیات دهنده و زندگی بخش


دختر

ترکی، فارسی
جمدخت/jamdokht/

دختر پادشاه بزرگ، جم ( پادشاه بزرگ ) + دخت ( دختر )


دختر

فارسی
جهان آذر

مرکب از جهان ( عالم، گیتی ) + آذر ( آتش )


دختر

فارسی
جهان آسا

موجب آسایش و آرامش مردم جهان


دختر

فارسی
جهان آوا

مرکب از جهان ( عالم، گیتی ) + آوا ( صدا، بانگ )


دختر

فارسی
جهان بانو

بانوی جهانیان


دختر

فارسی
جهان ماه/jahan-mah/

آن که در جهان چون ماه می درخشد، زیبا


دختر

فارسی

کهکشانی
جهان مهر

آن که در جهان چون خورشید می درخشد، زیبا


دختر، پسر

فارسی
جهانرخ/jahan rokh/

مرکب از جهان ( عالم، گیتی )، رخ ( چهره، صورت )، گیتی ) + رخ ( چهره


دختر

فارسی
جاسمین/jasmin/

نوعی گل زینتی، یاسمین، یاسمن، گلی زینتی با گلهای درشت و معطر به رنگهای سفید، زرد، و قرمز


دختر

فارسی

گل
جانک/janak/

بچه سال


دختر

فارسی
جمیلا/jamilā/

خوب، نیکو، زیبارو، شایسته، ( عربی ـ فارسی ) [جمیل= زیبا، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به جمیل


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
جهان خاتون

خاتون جهانیان، بانوی جهانیان، شاعره ایرانی در قرن هشتم


دختر

فارسی
جهانتاب/jahan tab/

روشنایی دهنده به جهان، روشن کننده عالم


دختر

فارسی
جانانه/jānāne/

معشوق، محبوب، درست و حسابی، سخت و کامل، ( در تصوف ) ( به مجاز ) خداوند


دختر

فارسی
جاودانه/jāv(e)dāne/

پاینده، پایدار، همیشگی، ابدی، ( قید ) تا همیشه، ( = جاویدان )، جاویدان


دختر

فارسی
جوهر/johar/

گوهر


دختر

فارسی
جیحون/jeyhun/

رود، دریا، آمودریا، رود بزرگ، نام رودی در آسیای میانه، ( عربی )، نام رودخانه ای در آسیای میانه


پسر، دختر

عربی، فارسی

طبیعت
جان فروز/jān foruz/

جان افروز، روشن کننده جان، ( = جان افروز )


دختر

فارسی
جان نواز/jan navaz/

آرامش دهنده جان، محبوب


دختر

فارسی
جریره/jarireh/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر پیران ویسه، همسر سیاوش و مادر فرود


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
جهان افروز

روشن کننده جهان


دختر

فارسی
جیلان/jilān/

عناب، سنجد، میوه ای تیره و قرمز به اندازه زیتون، ( = چیلان )، میوه ای به رنگ قرمز تیره و اندازه ی ز ...


دختر

فارسی

طبیعت



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی