اسم دختر اوستایی با حرف ا

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

ایران/irān/

مکان آریاییان، نام کشور و سرزمین عزیز ما، نجد ( فلات ) ایران، کشور ( مملکت ) ایران، آزادگان، مکان آ ...


دختر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
آذر/āzar/

آتش، نام نهمین ماه از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آتش نزد ایرانیان باستان، نام روز نهم از هر ماه شمس ...


دختر

پهلوی، اوستایی

طبیعت
آنیتا/ānitā/

آراستگی، مهربانی، خوشرویی، پاک، بی گناه، آناهیتا، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوس ...


دختر

فارسی، اوستایی
آرمیتا/ārmitā/

پارسا، پاک، فروتن، الهه نعمت، آرامش یافته


دختر

پهلوی، اوستایی
آناهیتا/ānāhitā/

بی آلایش، پاک، به دور از آلودگی و ناپاکی، سیاره زهره که مظهر زیبایی و عشق است، ( در اساطیر ) به معن ...


دختر

فارسی، اوستایی

کهکشانی
آسنا/āsnā/

سرشت درونی، سرشت مادرزادی، نام همسر حضرت یوسف و به معنی آسمان پاک، روشنایی درونی


دختر

اوستایی، پهلوی
آنیسا/ānisā/

مانند عشق، مبارز بزرگ، [آن در عرفان عشق و جوهر عشق، یای ( ی ) میانوند، سا ( پسوند شباهت ) ]، به معن ...


دختر، پسر

ترکی، فارسی، اوستایی، یونانی
آوینا/āvinā/

دختر پاک، بانویی که مثل آب زلال است، ( آوین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به آوین، بانوی که مثل آب زلا ...


دختر

فارسی، اوستایی، پهلوی
آناهید/ānāhid/

آناهیتا، الهه پاکی، بی آلایش، الاهه پاکی، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صو ...


دختر

اوستایی، فارسی

طبیعت، کهکشانی
آسو/āsu/

افق طلایی، آهو، شتاب، کوشا، ( در کردی ) به معنی افق طلایی، ( در پهلوی ) صورت پهلوی واژه ی «آهو»، ( ...


دختر، پسر

کردی، پهلوی، اوستایی
آوید/āvid/

خرد، عقل، دانش، [در زبان اوستایی کلمه های «آوید، وید، ویدا» هر سه به یک معنی به کار رفته است]، عقل ...


دختر، پسر

اوستایی، فارسی
آناهیت/ānāhit/

آناهیتا، بی آلایش، پاک، به دور از آلودگی و ناپاکی، ( = آناهیتا )


دختر

اوستایی
ارنواز/arnavāz/

دارنده سخن سزاوار، از شخصیتهای شاهنامه، آن که سخنش رحمت می آورد، ( در شاهنامه ) نام خواهر جمشید که ...


دختر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
اروشا/arušā/

سفید، روشن، دختری با روی سپید، ( = اروشه )، اروشه، به فتح الف


دختر

فارسی، اوستایی، پهلوی
آتین/ātin/

جدید، نو، موجود شده، پیدا گردیده، به هم رسیده، در لغت زند و پازند به معنی موجود شده و پیدا گردیده و ...


دختر، پسر

اوستایی، پهلوی
آتور/ātur/

آتش، نام فرشته ای در ایران باستان، آذر، ( اَعلام ) ) یک بخش از تقویم قدیمی ایرانی که مغهای دوران پا ...


پسر، دختر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
آپامه/āpāme/

خوش رنگ، ( اَعلام ) نام دختر «شپی تارمن» سردار ایرانی که سلکوس به فرمان اسکندر با وی ( آپامه ) ازدو ...


دختر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
آرمیتی/ārmiti/

فروتنی، پاک، محبت و الهه زمین، ( = آرمئیتی )، ( در اساطیر ) ( آرمیتی/آرمئیتی/آرمییتی= اسپندارمذ ) ی ...


دختر

اوستایی
ارتا/artā/

مقدس، پاک، راستی، درستی


دختر، پسر

اوستایی، فارسی
آزرم/āzarm/

داد، انصاف، شرم، حیا، لطف، ( در قدیم ) ملایمت، مهربانی، ارج و قرب، ارزش و احترام، آسودگی، آسایش، شر ...


دختر

اوستایی، فارسی
آرمیتان/armitan/

آرمیتا


دختر

اوستایی
اسپنتا/espantā/

سپنتا، پاک و مقدس، ( = سپنتا )


دختر

اوستایی، فارسی
آسیمن/asiman/

سیمین، نقره فام


دختر

پهلوی، اوستایی
آمیتریس/amitris/

ستایش کننده، شکر کننده، ستاش کننده، دختر داریوش سوم هخامنشی و همسر خشایارشا


دختر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
آپام/āpām/

نام همسر داریوش اول پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) نام دختر اردشیر دوم و زن فرناباذ والی ایالت هلّس پون ...


دختر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
اویتا/avita/

بی همتا، بی همتاتک


دختر

پهلوی، اوستایی
ایرما/irma/

ماه مهمان


دختر

اوستایی
آدا/ada/

پاداش مینوی، فرشته توانگری


دختر

اوستایی، فارسی
آتینا/atina/

دسته گل نیلوفر، گلستان نیلوفر


دختر

اوستایی
آرمتی/ārmati/

فرشته نگهبان زمین، ( = آرمیتی )، فروتنی، پاکی، فرشته محبت


دختر

اوستایی، فارسی
اروس/aros/

سفید، درخشان، زیبا


دختر

پهلوی، اوستایی
آزرمیدخت/āzarmi doxt/

دخترِ پیر ناشدنی یا دخترِ همیشه جوان، [آزرمی ( اوستایی ) = پیر ناشدنی، دخت ( پهلوی ) = دختر]، به مع ...


دختر

پهلوی، اوستایی، فارسی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر اوستاییاسم دختر اوستایی