اسم پسر عربی با حرف م - صفحه 4

ترکیب دو اسم محمد و رسا ( ستوده و بلیغ )، از نام های مرکب، ا محمّد و رَسا

ترکیب دو اسم محمد و طالب ( ستوده و خواستار )، از نام های مرکب، ا محمّد و طالب

ترکیب دو اسم محمد و رشاد ( ستوده و رستگاری )، از نام های مرکب، ا محمّد و رشاد

ترکیب دو اسم محمد و فتاح ( ستوده و گشاینده )، از نام های مرکب، ا محمّد و فتاح

ترکیب دو اسم محمد و فرزین ( ستوده و فروزان )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرزین

اصلاح کننده دین، اصلاح کننده در دین، نیک خواه در امور دین، ( اَعلام ) مصلح الدین عبدالله شیرازی [حد ...

ترکیب دو اسم محمد و زهیر ( ستوده و درخت پرشکوفه )، از نام های مرکب، ا محمّد و زهَیر

ترکیب دو اسم محمد و رامتین ( ستوده و نوازنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و رامتین

ترکیب دو اسم محمد و مهرشاد ( ستوده و شادمان )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهرشاد

ترکیب دو اسم محمد و سعد ( ستوده و مبارک )، از نام های مرکب، ا محمّد و سعد

ترکیب دو اسم محمد و صلاح ( ستوده و نیکی )، از نام های مرکب، ا محمّد و صلاح

نام ترکیبی محمد و قدیر، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و قدیر

ترکیب دو اسم محمد و مختار ( ستوده و صاحب اختیار )، از نام های مرکب، ا محمّد و مختار

ترکیب دو اسم محمد و داوود ( ستوده و محبوب )، از نام های مرکب، ا محمّد و داوود

ترکیب دو اسم محمد و صبور ( ستوده و صبر کننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و صبور

ترکیب دو اسم محمد و ستار ( ستوده و پوشنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و ستار

ترکیب دو اسم محمد و مهبد ( ستوده و نگهدارنده ماه )، از نام های مرکب، ا محمّد و مَهبد

ترکیب دو اسم محمد و وفا ( ستوده و به جا آوردن عهد و پیمان )، از نام های مرکب، ا محمّد و وفا

باعث بزرگی و عظمت دین، سبب عزت و بزرگی دین، مایه ی شوکت و بزرگی دین

پناه دهنده، فریادرس، از نامهای خداوند، از نام ها و صفات خداوند، ( اَعلام ) مجیر بیلقانی: [قرن هجری] ...

ترکیب دو اسم محمد و فردین ( ستوده و نگهبان پارسایی )، از نام های مرکب، ا محمّد و فردین

ترکیب دو اسم محمد و پیمان ( ستوده و قرارداد )، از نام های مرکب، ا محمّد و پیمان

ترکیبی از دو اسم محمد و رامین ( ستوده و طربناک )، از نام های مرکب، ا محمّد و رامین

عزیز، گرامی، گرامی و عزیز کرده، عزیز و محترم، ( در حالت قیدی ) ( در قدیم ) با عزت و بزرگی

ترکیبی از دو اسم محمد و بلال ( ستوده و نوشیده )، از نام های مرکب، ا محمّد و بِلال

ترکیب دو اسم محمد و فرهاد ( ستوده و یاری )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرهاد

بزرگ داشته شده، بزرگوار

ترکیب دو اسم معید و رضا ( با تجربه و خشنود )، از نام های مرکب، معید و رضا

ترکیبی از دو اسم محمد و مصباح ( ستوده و چراغ )، از نام های مرکب، ا محمّد و مصباح

ترکیبی از دو اسم محمد و حنان ( ستوده و بخشاینده )، از نام های مرکب، ا محمّد و حنان

ترکیب دو اسم محمد و مهراب ( ستوده و دوستدار آب )، از نام های مرکب، ا محمّد و مِهراب

ترکیبی از دو اسم محمد و بهزاد ( ستوده و نیک نژاد )، از نام های مرکب، ا محمّد و بهزاد

ترکیبی از دو اسم محمد و قادر ( ستوده و توانا )، از نام های مرکب، ا محمّد و قادر

ترساننده، بیم دهنده، بر حذر دارنده، ( اَعلام ) از نام های پیامبراسلام ( ص )، ( در اعلام ) از نام ها ...

هدایت شده، توفیق یافته، کامروا، توفیق یافته در امری یا به مقصود رسیده، پیروز، توأم با موفقیت

ترکیب دو اسم محمد و شاهین ( ستوده و نوعی پرنده شکاری )، از نام های مرکب، ا محمّد و شاهین

ترکیب دو اسم محمد و آیدین ( ستوده و نورانی )، ( عربی ـ ترکی ) از نام های مرکب، ا محمّد و آیدین

ترکیب دو اسم محمد و وهاب ( ستوده و بسیار بخشنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و وهاب

مشورت کننده، تدبیر کننده، ( در قدیم ) آن که در کارها با او مشورت می کنند، رای زننده

ترکیب دو اسم محمد و ماجد ( ستوده و بزرگوار )، از نام های مرکب، ا محمّد و ماجد

ترکیب دو اسم محمد و افضل ( ستوده و برترین )، از نام های مرکب، ا محمّد و افضل

ترکیبی از دو اسم محمد و سرور ( ستوده و پیشوا )، از نام های مرکب، ا محمّد و سرور

ترکیبی از دو اسم محمد و صاحب ( ستوده و دارنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و صاحب

ترکیبی از دو اسم محمد و فربد ( ستوده و شکوهمند )، از نام های مرکب، ا محمّد و فربد

ترکیبی از دو اسم محمد و منیب ( ستوده و بازگشت کننده به سوی حق )، از نام های مرکب، ا محمّد و منیب

ترکیب دو اسم محمد و کیوان ( ستوده و پادشاه گیتی )، از نام های مرکب، ا محمّد و کیوان

پیروز و موفق در دین، نام پسر ناصرالدین شاه قاجار، آن که موجب پیروزی دین و آیین است، پیروزمند در دین ...

ترکیب دو اسم محمد و شفیق ( ستوده و مهربان )، از نام های مرکب، ا محمّد و شفیق

ترکیب دو اسم محمد و ناصح ( ستوده و نصیحت کننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و ناصح

زیاد شونده، زیاد، افزون، افزونی، زیادی، بسیاری، فراوانی، ( به مجاز ) باعث افزونی

دوستدار دین، دوستدار دین و آیین

ترکیب دو اسم محمد و شروین ( ستوده و نام انوشیروان دادگر )، از نام های مرکب، ا محمّد و شروین

خوردنی، طعام، سفره ای که بر آن غذا می گذارند

ترکیب دو اسم محمد و فرزام ( ستوده و شایسته )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرزام

ترکیب دو اسم محمد و حجت ( ستوده و پیشوا )، از نام های مرکب، ا محمّد و حجت

ترکیب دو اسم محمد و معز ( ستوده و عزت دهنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و معزّ

ترکیب دو اسم محمد و پیام ( ستوده و خبر )، از نام های مرکب، ا محمّد و پیام

ترکیب دو اسم محمد و رادمان ( ستوده و رادمنش )، از نام های مرکب، ا محمّد و رادمان

ترکیب دو اسم محمد و یاشا ( ستوده و زنده باد )، از نام های مرکب، ا محمّد و یاشا

سبب روشنی دین و آئین

دارای انصاف، با انصاف، عادل

ترکیب دو اسم محمد و علیم ( ستوده و دانا )، از نام های مرکب، ا محمّد و علیم

اعتماد کننده، مورد اعتماد، ( اَعلام ) لقب ابوالعباس احمد، خلیفه ی عباسی [، قمری] که در زمان او قدرت ...

ترکیب دو اسم محمد و شکور ( ستوده و بسیار شکر کننده )، از نام های مرکب، م محمّد و شکور

ترکیب دو اسم محمد و شکیب ( ستوده و بردباری )، از نام های مرکب، ا محمّد و شکیب

راه راست آیین، راه روشن و آشکار دین و آیین، ( اَعلام ) مِنهاج الدین عثمان ابن سراج الدین جوزجانی از ...

ستایشگر و مدح کننده

فائق، برتر، برجسته، ممتاز، برتر و ممتاز از دیگران

تدبیرکننده، باتدبیر، چاره جو، از نام های خداوند، اندیشمند، چاره گر، از نام ها و صفات خداوند، ( در ق ...

سنجیده شده، نوعی پارچه ی ابریشمی منقش، عیارگیر، ( در تصدی دیوانی ) در دوره ی قاجار مسئول ضراب خانه ...

فریادرس، یاری کننده، نامی ازنام های خدای تعالی، از نام های خداوند

ستایش شده، ستوده شده، پسندیده، آن که در شعر مدح یا ستایش شده باشد، تحسین شده

مرتفع، بلند، برآمده، افراخته، بزرگ، والا، بلندمرتبه

ترکیب دو اسم محمد و افشین ( ستوده و لقب پادشاهان اسروشنه )، از نام های مرکب، ا محمّد و افشین

ترکیب دو اسم محمد و ثامن ( ستوده و هشتمین )

خشنودی، شادی

منسوب به مطیع، ( به مجاز ) کسی که فرمانبردار و مطیع است، ( عربی ـ فارسی ) ( مطیع = اطاعت کننده، فرم ...

پناه بر خدا

راه راست، راه روشن و آشکار، راه، راه آشکار و گشاده، روش

استوار و بلند، بلندمرتبه، بلند، رفیع، دارای مرتبه ی بلند

مورد اعتماد، امین، معتمد

ایمن، در امان، معتمد، امین، نام پسر هارون الرشید از خلفای بنی عباس

آن که برای جنگ با کسی به میدان آید، جنگاور، جنگجو، آن که برای رسیدن به هدف خود پیوسته با مخالفان در ...

باتقوا، پرهیزگار، پارسا، پرهیزکار، ( اَعلام ) نام بیست و یکمین خلیفه از خلفای عباسی

بزرگی، بزرگواری، جوانمردی، کوشش کننده، کوشا، بسیار کوشنده، شرف، برتری

سخن گو، روایت کننده اخبار و احادیث نبوی، ( در ادیان ) آن که احادیث پیشوایان دینی را می داند و آنها ...

محفوظ و استوار، درامان، ( در قدیم ) محفوظ، مصون

درست و استوار، قطعی و مسلّم، به حقیقت پیوسته، اهل تحقیق، تحقیق کننده، آن که درباره ی موضوعی مطالعه ...

فراگیرنده، احاطه کننده، پاره خطی که دور سطحی را فرا می گیرد، اقیانوس، آگاه و باخبر، از نام ها و صفا ...

زنده کننده، احیاکننده، از نامهای خداوند

راهنمایی کننده، ارشادکننده

ناظر، بیننده، بلندی، نمایان، اشراف دارنده، در تصوف آن که خداوند او را بر ضمایر خلق آگاه می کند

مهربان، دلسوز، مهربانی کننده

معروف میان مردم، نامی، نام دار، بنام، پرآوازه، معروف، بسیار شناخته شده، شهرت یافته، نام آور، ( در ح ...

اراده، خواست، سرنوشت

استوار، بلند

تصفیه شده، صاف شده، خالص، بی غش، زیبا و با صفا، پاکیزه و پاک، صاف و خالص، زلال و صاف، ( در گیاهی ) ...