اسم پهلوی - صفحه 2
دارای سود، مفید، دارای اثر نیکو
پسر
پهلوی ارجاسپ
دارنده اسب با ارزش، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه توران و چین در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن ارناک
رزمجو
پسر
پهلوی، اوستایی آزادچهر
دارای چهره آزادگان، ( آزاد، چهر = اصل، نژاد )، آزاد چهره، دارنده ی نژاد و گوهر آزاد، دارای چهره ی آ ...
دختر، پسر
پهلوی، فارسی اویتا
بی همتا، بی همتاتک
دختر
پهلوی، اوستایی استوان
استوار، محکم، متین، معتمد، امین
پسر
پهلوی جاماس
نام برادر قباد پادشاه ساسانی، جاماسب، ( = جاماسب )
پسر
پهلوی
تاریخی و کهن بامیک
بامی، درخشان، لقب شهر بلخ، صورت پهلوی بامی، ( پهلوی ) صورت پهلوی بامی لقب شهر بلخ بامی
دختر
پهلوی، اوستایی بستور
نام پسر زریر برادر گشتاسپ، این نام در اوستا «بَستَوَری» یا «بَستَوَئیری» به معنی «جوشن بسته» آمده ا ...
پسر
اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن پرسون
هاله، خرمن ماه، ( پهلوی، parhun )، برهون هاله
دختر
پهلوی، فارسی
طبیعت، کهکشانی گل
نام زنی در منظومه ویس و رامین
دختر
اوستایی، پهلوی پورنا
برنا، نام یکی از فرماندهان ساسانی، ( پهلوی، purnāy ) ( = برنا )
پسر
پهلوی
تاریخی و کهن مشی
نام نخستین مرد در فرهنگ ایران باستان برابر با آدم در اسطوره های سامی
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن جاماسپ
جاماسب، از شخصیتهای شاهنامه، نام خردمندی ایرانی، وزیر و راهنمای لهراسپ و گشتاسپ پادشاهان کیانی
پسر
اوستایی، پهلوی ورجاوند
بلند پایه و برازنده و ارجمند، ( به مجاز ) ورجمند و دارای فره ی ایزدی
پسر
پهلوی، اوستایی ورد
گلِ سرخ، گل، ( معرب از پهلوی )، ( در عربی ) شیر بیشه، دلاور
پسر
عربی، پهلوی
گل خرداد
کمال، درستی، ماه سوم از سال خورشیدی، ماه آخر بهار، [قدیمی] روز ششم از هر ماه خورشیدی، ( پهلوی، harv ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی زیوا
زیبا
دختر
پهلوی، اوستایی سوشیا
سوشیانت، نجات دهنده، هر یک از موعدان دین زرتشتی که در آخرالزمان ظهور می کنند
پسر
اوستایی، پهلوی فرخزات
صورت دیگری از فرخزاد، نام پدر آذرفرنبغ مؤلف دینکرت
پسر
اوستایی، پهلوی فرشاسب
دارنده اسب تنومند، نام یکی از سرداران کمبوجیه
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن فرهناز
بزرگمنش و نازنین، مرکب از فره ( شکوه و بزرگی ) + ناز
دختر
فارسی، اوستایی، پهلوی قارن
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کاوه آهنگر و سپهدار فریدون پادشاه پیشدادی، ( اَعلام ) ) از خاندان های ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن ماهانداد
داده ماه، بخشیده ماه، نام یکی از دادوران نامدار در زمان ساسانیان
پسر
پهلوی، اوستایی ماونداد
نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
پسر
اوستایی، پهلوی محمد بهمن
ترکیب دو اسم محمد و بهمن ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و بهمن
پسر
فارسی، عربی، پهلوی، اوستایی
مذهبی و قرآنی محمد خسرو
ترکیب دو اسم محمد و خسرو ( ستوده و پادشاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و خسرو
پسر
عربی، پهلوی
مذهبی و قرآنی مشیانه
نخستین زن آفریده، این واژه به معنای «نخستین آفریده» است، ا مشیا، ( اَعلام ) ( در اسطوره ی ایرانی ) ...
دختر
پهلوی، اوستایی مناک
اندیشنده
پسر
پهلوی نیکاو
آب شفاف و گوارا، نیک به معنی خوب و پاک، آو به معنی آب و نیکاو یعنی آب گوارا ئ شفاف، مرکب از نیک به ...
پسر
پهلوی، اوستایی هاووش
امت، پیروان یک پیامبر
پسر
اوستایی، پهلوی، فارسی هورمک
شبان
پسر
اوستایی، پهلوی وی ستور
گشوده و منتشر شده
پسر
پهلوی، اوستایی ویستاخ
دل استوار، دل آسوده
پسر
پهلوی کیانسه
نام دریاچه ای مقدس در سیستان
دختر
پهلوی آتربان
نگهبان آتش، پیشوای دینی
پسر
پهلوی، اوستایی آتورپات
آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست، صورت دیگر آذرباد
پسر
پهلوی، اوستایی ارواد
نیرومند
پسر
پهلوی، اوستایی اروس
سفید، درخشان، زیبا
دختر
پهلوی، اوستایی اریا
در زبان کلدانی به معنی برج اسد، درخت آمله که دارای میوه هایی ترش و کوچک مانند آلو است
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی آزرمیدخت
دخترِ پیر ناشدنی یا دخترِ همیشه جوان، [آزرمی ( اوستایی ) = پیر ناشدنی، دخت ( پهلوی ) = دختر]، به مع ...
دختر
پهلوی، اوستایی، فارسی اسپندیاد
اسفندیار، آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایران و کتایون دختر ...
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن آسیم
استاد عظیم الشأن و بلند مرتبه، ( در پهلوی، asēm ) آسیم به معنی سیم و نقره است، به لغت زند و پازند ا ...
پسر
پهلوی، فارسی بتیا
سینه، صدر
دختر
پهلوی برزویه
بلند بالا، ( اَعلام ) نامِ پزشک دانشمند عصر خسرو انوشیروان و بانی ترجمه ی پَنجه تَنترَه از سنسکریت ...
پسر
فارسی، پهلوی، کردی
تاریخی و کهن بلاش
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند کوچک یزگرد دوم پادشاه ساسانی و نوزدهمین پادشاه ساسانی، نیز نام چند ت ...
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن پرداد
نخستین آفریده
پسر
پهلوی، اوستایی پورشسب
نام پدر زردشت
پسر
اوستایی، پهلوی ساما
سام، سیاه، منسوب به سام، ( = سام )
دختر، پسر
اوستایی، پهلوی فاتک
نام پدر مانی در زمان شاپور اول پادشاه ساسانی، معرب از پهلوی
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن گروس
کوه های بسیار
پسر
پهلوی ماه آذر
ترکیب دو اسم ماه و آذر ( زیبا و آتش )، آذر ماه، آذر مه، مرکب از ماه + آذر ( آتش )، از شخصیتهای شاهن ...
دختر، پسر
فارسی، پهلوی، اوستایی
طبیعت، کهکشانی مزدیسنا
زردشتی، مزداپرست، خداپرستی، ( در ادیان ) دین پیامبر ایران اشوزرتشت اسپنتمان موسوم است به مزدیسنا، [ ...
پسر
پهلوی، اوستایی
مذهبی و قرآنی میشانه
نام نخستین زن ( منظور حوا )، ن مشیا و مشیانه، مشیا و مشیانه، مشیانه
دختر
پهلوی، اوستایی میشه
مشی
پسر
اوستایی، پهلوی ناصرخسرو
ترکیب دو اسم ناصر و خسرو ( یاری کننده و پادشاه )، از نام های مرکب، ناصر و خسرو، ( اعلام ) ناصرخسرو: ...
پسر
عربی، پهلوی
تاریخی و کهن هامرز
نام سردار ساسانی، ( اَعلام ) از سرداران دوره ی ساسانی است، که از سرانِ سپاهِ انوشیروان و پرویز پسر ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن هامین
تابستان
پسر
پهلوی، اوستایی هاوش
امت و پیروان یک پیغمبر، امت، پیروان یک پیامبر
پسر
پهلوی، اوستایی، فارسی هرمینا
سفر، حرکت، سفر حرکت
دختر
اوستایی، پهلوی هوبر
دربردارنده نیکی، نام میرآخور داریوش پادشاه هخامنشی
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن ورهرام
بهرام، آتش بهرام، نام ستاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام فرشته موکل بر مسا ...
پسر، دختر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن