اسم پهلوی با حرف س
دارنده ی آب روشنی بخش، ( = سوداوه )، ( در پهلوی ) به معنی دارنده ی آب روشنی بخش، ( اَعلام ) ( در شا ...
دختر
فارسی، پهلوی
تاریخی و کهن ستیا
جهان هستی، دنیا، روزگار، بانوی نجیب و بلندمرتبه، گیتی، دنیا و روزگار، جهان هستی دنیا روزگار، لقب حض ...
دختر
پهلوی، اوستایی سیرانوش
خوشنودی و رضایت مندی جاودان، [سیر ( در پهلوی ) راضی و خشنود، انوش= جاویدان]، ( سیر در پهلوی به معنی ...
دختر
فارسی، پهلوی
تاریخی و کهن سوشیانت
نجات دهنده، منجی موعود در دین زرتشتی، به معنی نجات دهنده، ( در اعلام ) هر یک از موعدان دین زردشتی، ...
پسر
اوستایی، پهلوی
مذهبی و قرآنی سروشا
منسوب به سروش، فرشته ی پیام آور، ( سروش، الف ( پسوند نسبت ) )، ن سروش، ( سروش + الف ( پسوند نسبت ) ...
دختر
فارسی، اوستایی، پهلوی
مذهبی و قرآنی سوشیانس
نجات دهنده، هر یک از موعدان دین زرتشتی که در آخرالزمان ظهور می کنند، ( = سوشیانت )، سوشیانت
پسر
اوستایی، پهلوی سترگ
بزرگ، عظیم، با اهمیت، مهم ( شخص )، بزرگوار، ( به مجاز ) بی آزرم و شرم
پسر
پهلوی، هندی سپیتمان
فرد سفید روی
پسر
فارسی، پهلوی سارادخت
دختر خالص و پاک، دختر مبرا از گناه و پاکیزه
دختر
پهلوی، عبری سوشیا
سوشیانت، نجات دهنده، هر یک از موعدان دین زرتشتی که در آخرالزمان ظهور می کنند
پسر
اوستایی، پهلوی ساما
سام، سیاه، منسوب به سام، ( = سام )
دختر، پسر
اوستایی، پهلوی سودمند
دارای سود، مفید، دارای اثر نیکو
پسر
پهلوی