اسم با حرف م - صفحه 13

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

مهوند/mehvand/

منسوب به بزرگی و مِهتری، ( به مجاز ) مِهتر و بزرگتر، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، وند ( پسوند نسبت ) )


پسر

فارسی
مهکام/meh kām/

( به مجاز ) آن که وصالش مورد آرزوست، معشوق، [مِه = مهتر، بزرگتر، کام = ( در قدیم ) ( به مجاز ) آن ک ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مینا دخت/m.-dokht/

دختر مینا، دختر شبیه به مینا، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت، ( مینا، دخت = دختر ) )، د مینا


دختر

فارسی

پرنده، طبیعت، گل
میناز/mināz/

نازنین من، افتخار کن، فخر کن، تفاخر کن، ( به مجاز ) ویژگی کسی که به واسطه زیبایی و حسن می باید به خ ...


دختر

فارسی، گیلکی
میناگون/m.-gun/

سبز رنگ، به رنگ مینا، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت، ( مینا، گون ( پسوند شباهت ) )، مانند مینا، شبیه ...


دختر

فارسی

پرنده، طبیعت، گل
میناوش/m.-vaš/

جلا داده و صیقل شده، شبیه به شیشه ٔ کبود، ( مینا، وش ( پسوند شباهت ) )، مانند مینا، شبیه به مینا، م ...


دختر

فارسی

پرنده، طبیعت، گل
مینل/minel/

مروارید آسمان


دختر

ترکی
مینو سرشت/minu seresht/

آن که یا آنچه طبیعتی مانند بهشت دارد


دختر

فارسی
مینو فر/m.-far/

دارای فر و شکوه بهشتی، دارای شأن بهشتی، ( به مجاز ) حوروش و زیبارو


دختر

فارسی
مینو مهر/m.-mehr/

ترکیب دو اسم مینو و مهر ( بهشت و خورشید )، ( فارسی ) از نام های مرکب، مینو و مهر


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مینوچهر/minu čehr/

با روی چون بهشت، زیباروی، منوچهر، ( مینو = بهشت، چهر = چهره )، بهشت چهره، بهشتی روی، ( به مجاز ) حو ...


دختر

فارسی
مینورام/minoram/

آسمان آرام، نام فرشته خوشی، نام فرشته رامش و خوشی


دختر

فارسی

کهکشانی
مینورخ/minu rox/

مینوچهر، دارای چهره ای آسمانی و بهشتی، ( = مینوچهر )


دختر

فارسی
مینوزاد/minuzad/

زاده آسمان یا زاده بهشت


دختر

فارسی
مینوس/minus/

در اساطیر یونانی نام پادشاه کرت پسر زئوس


پسر

یونانی

تاریخی و کهن
مینوش/minush/

می نوشنده، نوشنده می


دختر

فارسی
مینوشا/minusha/

نوشنده می و بهشت


دختر

فارسی
مینووش/minuvash/

مانند بهشت، زیبا چون بهشت


دختر

فارسی
میها/miha/

ابر


دختر

مازندرانی
میهن بانو

بانوی وطن


دختر

فارسی
میهن تاج

تاج و سرور وطن


دختر

فارسی
میهن دخت

دختر وطن


دختر

فارسی
میهن یار

دوست و یار وطن


پسر

فارسی
میکائلا/mikaela/

هدیه ای از خدا


پسر

لاتین
میکال/mikāl/

میکائیل، نام یکی از چهار ملک مقرب


پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
میکاییل

معرب از عبری به معنای کیست که شبیه خدا باشد؟، یکی از فرشتگان مقرب خداوند که معروف است روزی زمینیان ...


پسر

فارسی
میکسا/miksa/

کودکی که نشان از بزرگان دارد، در مراجع لاتین این واژه به معنای ماکسیمیوس کوچک آمده است که خود ماکسم ...


پسر

لاتین
مهکیا/meh kiyā/

پادشاه ماه، ملکه ماه، دختر یا پسر زیبا روی، ( مِه = مهتر، بزرگتر، کیا = پادشاه، حاکم، بزرگ و سرور ) ...


دختر، پسر

فارسی
مهیاره/mahyare/

آن که از ماه دست بند دارد


دختر

فارسی
مهیاز/mah yāz/

ماهِ بهاری، ماه فصل بهار، ( به مجاز ) زیباروی لطیف، ( مه = ماه، یاز = بهار، فصل بهار )


دختر

ترکی، فارسی

طبیعت
مهیتا/mahita/

زیبا و درخشان مانند ماه، زیبا و درخشان مانند ماه مرکب از مه ( ماه ) +ی نسبت + تا تشبیه


دختر

فارسی
مهیرا/mahira/

زن کدبانو، زن اصیل زاده


دختر

عربی
مهیره/mahire/

زن کدبانو، زن اصیل زاده


دختر

عربی
مهیشا/mahišā/

ویژگی آن که ماه روی و شاداب است، ( مَهی، شا = شاد )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهیمنه/mahimane/

ایمن شده، یکی از صفات خداوند


دختر

عربی
مهین رخ/mahin rokh/

ماه رخ، ماه چهر، ( مَه = ماه، ین ( پسوند نسبت )، رخ = چهره )، = ماه رخ


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهین زاد/mehin zād/

مِهزاد، بزرگ زاده، [ ( مِه = مِهتر، بزرگتر، ین ( پسوند نسبت )، زاد = زاده ) ]، ( = مِهزاد )، [ مِهز ...


دختر

فارسی
مهین شاد/mahin šād/

ترکیب دو اسم مهین و شاد ( زیباروی و خوشحال )، ( مَه = ماه، ین ( پسوند نسبت )، شاد ) ( به مجاز ) زیب ...


دختر

فارسی
مهین فروغ/mahin foruq/

ترکیب دو اسم مهین و فروغ ( زیباروی و روشنی )، ( مَهین، فروغ = نور و روشنایی )، نور و روشنایی ماه، م ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهینا/mahinā/

مهین، منسوب به ماه، زیباروی، بزرگترین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مهین


دختر

فارسی

کهکشانی
مواهب/mavāheb/

موهبت ها، بخشش ها و انعام ها، موهبت


دختر

عربی
موتا/muta/

نام یکی از سرداران دیلمی


پسر

فارسی
موتمن/mo’taman/

مورد اعتماد، امین، معتمد


پسر

عربی
موج/moj/

جنبش وچین خوردگی سطح آب


پسر

عربی
موراشین/morashin/

مروارید آبی


دختر

کردی
موزون/mo(w)zun/

وزن شده، سنجیده شده، متناسب، هماهنگ، آهنگ دار، دارای اجزای منظم، متناسب و زیبا، دارای آهنگ موسیقی، ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
موژانا/mužānā/

موژان، چشم خواب آلوده و خمار، گل نرگس نیم شکفته، [موژان = موجان، خمار، پر کرشمه ( چشم )، ا ( پسوند ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
موشا

موسی


پسر

عبری
موقر/movaqqar/

عاقل و باوقار، آزموده، خردمند، بزرگوار، آراسته، دارای سنجیدگی در گفتار و کردار چنان که احترام دیگرا ...


پسر

عربی
ملک بانو

ملک ( عربی ) + بانو ( فارسی ) شاه بانو


دختر

فارسی، عربی
ملک تاج

ملک ( عربی ) + بانو ( فارسی ) شاه بانو


دختر

فارسی، عربی
ملک شاد/malak šād/

زیباروی شاد، فرشته روی شادمان، شاداب و زیبا


دختر

فارسی، عربی
ملکا/maleka/

پادشاه، نام مردی مجتهد در مسیحیت


پسر

عربی، آرامی
ملکان/malakān/

نام پدر حضرت خضر پیغمبر ( ع )، ( اَعلام ) نام پدر حضرت خضر پیغمبر ( ع ) که از فرزند زادگان سام ابن ...


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
ملکشاه/malek shah/

شاه شاهان


پسر

فارسی، عربی
ملکه/malake/

همسر پادشاه، شهبانو


دختر

عربی

تاریخی و کهن
ملیا/melia/

عسل


دختر

یونانی
ملیسی/malisi/

شیرین و بی دانه


دختر

عربی
ملیله/malile/

رشته باریک فلزی طلا


دختر

فارسی
ملینا/melina/

گل سپید کوچک، عسل، رنگ گل بهی، همچنین نوعی گل


دختر

لاتین
ممدوح/mamdoh/

ستایش شده، ستوده شده، پسندیده، آن که در شعر مدح یا ستایش شده باشد، تحسین شده


پسر

عربی
مناهل/manahal/

چشمه ها


دختر

عربی
مناک/menāk/

اندیشنده


پسر

پهلوی
منتا/mentā/

امید، پیمان


دختر

اوستایی
منتیا/mentiya/

بسیار عزیزبودن و محبوب بودن


دختر

لری
منجوق

نوعی زینت به شکل گوی کوچک که برای تزیین ر روی لباس، گل سر، و مانند آنها دوخته یا چسبانده می شود


دختر

ترکی
منجی/monji/

رهایی بخش، نجات دهنده، رهایی دهنده، نجات بخش


پسر

عربی
منجیک/monjik/

نام شاعر ایرانی قرن چهارم، منجیک ترمذی


پسر

فارسی
مندا/monda/

علم دانش ادارک شناخت، مندائیان مذهب مردمی صنعتگر و هنرمند ساکن جلگه خوزستان و حاشیه رود کارون است ک ...


پسر

فارسی، آرامی
مندی

از نامهای امروزی زرتشتیان


پسر

فارسی
منش/maneš/

خو، سرشت، طبیعت، همت، اخلاق و رفتاری که ناشی از خوی و خصلت ها و عادت های رفتاری یک شخص است، خوی، شخ ...


پسر

پهلوی
منشور/manšur/

حکم، فرمان، سند، پیمان، از شخصیت های شاهنامه ( یکی از بزرگان توران )، ( عربی )، اصول، نظریات و عقای ...


پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن
منهاج/menhāj/

راه راست، راه روشن و آشکار، راه، راه آشکار و گشاده، روش


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
منهاج الدین/menhājoddin/

راه راست آیین، راه روشن و آشکار دین و آیین، ( اَعلام ) مِنهاج الدین عثمان ابن سراج الدین جوزجانی از ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمدآبتین/mohammad-abtin/

ترکیب دو اسم محمد و آبتین ( ستوده و انسان نیکوکار )


پسر

فارسی، عربی
محمدآدرین/mohammad-adrin/

ترکیب دو اسم محمد و آدرین ( ستوده و زیباروی )


پسر

فارسی، عربی
محمدآرسام/mohammad-arsam/

ترکیب دو اسم محمد و آرسام ( ستوده و نیرومند )


پسر

فارسی، عربی
محمدباراد/m.-barad/

ترکیب دو اسم محمد باراد ( ستوده و جوانمرد )


پسر

فارسی، عربی
محمدتارخ/m.-tarokh/

ترکیب دو اسم محمد و تارخ ( ستوده و نام پدر حضرت ابراهیم )


پسر

عربی، عبری
محمدتوحید/m.-towhid/

ترکیب دو اسم محمد توحید ( ستوده و یکتاپرستی )


پسر

عربی
محمدتیام/m.-tiyam/

ترکیب دو اسم محمد تیام ( ستوده و عزیز )


پسر

لری، عربی
محمدرافع/m.-rafe/

ترکیب دو اسم محمد و رافع ( ستوده و فرازنده )


پسر

عربی
محمدرامان/m.-raman/

ترکیب دو اسم محمد و رامان ( ستوده و شاد )


پسر

فارسی، عربی
محمدرضوان/m.-rezvan/

ترکیب دو اسم محمد و رضوان ( ستوده و خشنودی )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمدزبیر/m.-zabir/

ترکیب دو اسم محمد و زبیر ( ستوده و نیرومند )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمدسامی/m.-sami/

ترکیب دو اسم محمد و سامی ( ستوده و عالی )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمدسامیار/m.-samyar/

ترکیب دو اسم محمد و سامیار ( ستوده و یاور آتش )


پسر

فارسی، عربی
محمدسردار/m.-sardar/

ترکیب دو اسم محمد و سردار ( ستوده و رهبر )


پسر

فارسی، عربی
محمدسمیر/m.-samir/

ترکیب دو اسم محمد و سمیر ( ستوده و داستان پرداز )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمدسنان/m.-senan/

ترکیب دو اسم محمد و سنان ( ستوده و نابودکننده دشمن )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمدصانع/m.-sanee/

ترکیب دو اسم محمد و صانع ( ستوده و آفریننده )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمدصفی/m.-safi/

ترکیب دو اسم محمد و صفی ( ستوده و خالص )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمدمازیار/m.-mazyar/

ترکیب دو اسم محمد و مازیار ( ستوده و صاحب کوهستان )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدمنان/m.-manan/

ترکیب دو اسم محمد و منان ( ستوده و بخشنده )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محمدهیرسا/m.-hirsa/

ترکیب دو اسم محمد و هیرسا ( ستوده و پرهیزگار )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدکارن/m.-karen/

ترکیب دو اسم محمد و کارن ( ستوده و جنگجو )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدکاوه/m.-kave/

ترکیب دو اسم محمد و کاوه ( ستوده و از شخصیت های شاهنامه )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدکسری/m.-kasra/

ترکیب دو اسم محمد و کسری ( ستوده و خسرو )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدیار

محمد ( عربی ) + یار ( فارسی ) یار و یاور محمد


پسر

فارسی، عربی
محمدیاسان/m.-yasan/

ترکیب دو اسم محمد و یاسان ( ستوده و نام یکی از پیغمبران باستانی ایران )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر