دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف م - صفحه 51
معادی
معاذ
معاذیر
معار
معارض
معارض شدن
معارضه
معارف
معارفه
معاش
معاشر
معاشرت
معاشقه
معاصر
معاصرت
معاصی
معاضد
معاضدت
معاطات
معاطف
معاف
معاف کردن
معافی
معافیت
معاقب
معاقدت
معالات
معالج
معالجه
معالی
معامل
معامله
معان
معاند
معاندت
معانقت
معانی
معاهد
معاهده
معاودت
معاوضه
معاون
معایب
معایش
معاینه
معبا
معبد
معبر
معبس
معبود
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56