دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف ا - صفحه 43
اشکال
اشکال تراشیدن
اشکر
اشکردن
اشکره
اشکفت
اشکل
اشکله
اشکلک
اشکم
اشکن
اشکنج
اشکنه
اشکو
اشکوب
اشکوبه
اشکوخ
اشکوخه
اشکوخیدن
اشکیل
اشیاء
اشیاع
اشیانه
اشیب
اشیم
اشیهه
اصابت
اصابع
اصاغر
اصال
اصالت
اصباح
اصبح
اصبع
اصح
اصحاب
اصحاب الشمال
اصحاب المیمنه
اصدار
اصداغ
اصداف
اصدق
اصرار
اصطباح
اصطبار
اصطبل
اصطحاب
اصطخر
اصطرلاب
اصطفا
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48