کسی که عمل زشت و شنیع رساندن مردان و زنان روسپی را مدیریت می کندکسیکه زادنش باعث مردن کس یا کسانی شودکسیکه نمی ارزد ولی پر مدعاستکشکش به کشکش رفتنکش رفتن با رفاقت و سیاستکش روکش و ترکش و قوسکش و کشکش کشکش کلاکشارکشال رانکشاندنکشاننده مشتریکشاورزکشاورزیکشاورزی کردن زمینکشت نمردهکشتنکشتن مانند سگکشتن و تنبیه سخت شدنکشته شدنکشته قضاکشته مرده کردنکشتیکشسانکشستنکشفکشمنیکشندهکشنیدنکشورکشک پاکشک مایعکشکلکشکل ریغلکشکهای ساییده شدهکشکورکشکک پاکشکیکشیدنکشیدن به زورکشیدن و اوردنکشیدهکشیده شدهکف دستکف دهان