نرخنرشتنرمنرم اردننرم خو بودننرم خویینرم قلیچنرم کردننرمالنرمهنرمه ریزنرمی زیر ساق پانرمی لاله گوشنرمیشنرمیش گریدننرمیش ول کنونرمیش یا بزکوهینرندهنرنیدننرهنرهر به رمهنروکنرکنرینریمه رستهنرینهنریونزاعنزاع کردننزدیکنزدیک زانزدیکترنزدیکتر از لحاظ نسبتنزدیکترین راهنزدیکینزدیکی بیش از حدنزگنژاد گوسفند عربینسارنسبنسبتنسبت دور فامیلینسبونستوهنسرشتهنسرهنسق کردننسلنسل کشینسنجیده سخن گفتن