حلیم اوحلیم سرسرجیحماسهحماسه افریدنحماسه سازحمالحمامحمام زیرابحمام سرحمام کردنحمامیحمایتحمایت نکردنحمایت کردنحمایت کردن از کسیحمبمحمبم چیحمبم سارغحمبم سرحمبم سریحمبم سری سماحمبم گالخندحمزه سریحملحملهحمله جهت غلبه بر جسمحمله کردنحممحمولهحموم تاسحموم تونحموم تینکحمومه کرحنا شنونحنابندوحنابندونحنادوستنحناسریحناون شوحناوندانحنجرهحندحندقحندق کنحنده زاریحنیحواس پرتحواس جمعحواس جمع بودنحواس معطوف شدن