یوسف همدانی

دانشنامه آزاد فارسی

یوسف هَمَدانی (همدان ۴۴۰ـ بامیان ۵۳۵ق)
از رجال صوفیه. در ۱۸سالگی به بغداد رفت و در محضر درس ابواسحاق شیرازی حضور یافت و درشمار برترین شاگردانِ او درآمد. به عراق و خراسان و اصفهان و سمرقند و بخارا نیز سفر کرد و به طلب و استماع حدیث پرداخت. در تصوّف دست ارادت به شیخ ابوعلی فارمدی داد. در حدود ۶۵سالگی به سفر بغداد رفت در مجلس وعظی که داشت آیندۀ علمی ابن سقّا را پیشگویی کرد. خانقاه بزرگی در مرو داشت و سال های آخر عمر را در همان شهر و هرات گذراند. سرانجام در مسیر بازگشت از هرات به مرو درگذشت و در همان ناحیه به خاک سپرده شد. بعدها جنازۀ او را به مرو منتقل کردند. گویا رتبةالحیات تنها اثر بازمانده و چاپ شدۀ اوست. خواجه عبدالله بَرَقی خوارزمی، خواجه حسن ازرقی بخارایی، خواجه احمد یَسَوی و خواجه عبدالخالق غُجْدَوانی، درشمار مریدان اویند.

پیشنهاد کاربران

شیخ سید یوسف همدانی از مشایخ صوفیه در قرن پنجم و ششم هجری از همدان است.
نام کاملش ابویعقوب یوسف بن ایوب؛ همدانی بوزنجردی است. وی در سال ۴۴۰ یا ۴۴۱ هجری قمری در بوزنجرد به دنیا آمد. بوزنجرد یا بوزینجرد از قرائ همدان در راه ساوه و ری قرار داشته است. وی مشهور به شیخ یوسف همدانی از مشایخ صوفیه در نیمه دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری است. او را پیر بنیان گذاران طریقت نقشبندیه و پیشرو تصوف در آسیای صغیر دانسته اند. در هجده سالگی برای تحصیل به بغداد رفت و در مجلس درس ابواسحاق ابراهیم بن علی شیرازی فقیه شافعی و مدرس و رئیس نظامیه بغداد پیوست و به تحصیل فقه و حدیث و کلام پرداخت. نوشته اند که در عراق و خراسان و اصفهان و سمرقند و بخارا هم از حدیث دانان بزرگ آن روزگار حدیث آموخت. اما سرانجام از راه شریعت به طریقت رسید و در مرو اقامت گزید و خانقاهی در مرو بنیاد نهاد که به گفته ابن خلکان نظیر نداشت، و به نوشته دولتشاه سمرقندی، خانقاه او را کعبه خراسان گفته اند و سنایی غزنوی در آنجا خلوت و عزلت اختیار کرده بود. پیروان و استادان او را در طریقت ابوعلی فارمدی، شیخ عبدالله جوینی و شیخ حسن سمنانی معرفی کرده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

وی بعد از این مسافرت ها باز دیگر در سال ۵۰۶ هجری قمری، یعنی حدود شصت سالگی به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه، همان جا که پیش از آن به تحصیل پرداخته بود، مجلس درس و وعظ برپا کرد.
خواجه یوسف سال های آخر عمر را در دو مرکز بزرگ آن روز خراسان یعنی مرو و هرات می گذراند. آخرین بار که در هرات اقامت داشت، مردم مرو از او خواستند که به مرو بازگردد. وی بعد از مدتی دعوت آن ها را اجابت کرد و به مرو بازگشت، اما رفت و آمدش میان مرو و هرات ادامه یافت و سرانجام صوفی سالخورده در حالی که بیش از ۹۰ سال عمر کرده بود در میان این دو شهر در محلی به نام بامئین ( کرسی ناحیهٔ بادغیس میان هرات و بغشور ) در سال ۵۳۵ ه‍. ق درگذشت. ابتدا پیکرش را در همان جا به خاک سپردند. ولی مدتی بعد یکی از شاگردانش به نام ابن النجار جسدش را به مرو منتقل کرد و اینک مزارش در محلی معروف به بیرام علی در شمال مرو کنونی به نام خواجه یوسف زیارتگاه است.
خواجه یوسف در میان عارفان اواخر قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری و دوره های بعد اهمیت و جایگاه بلندی دارد. عطار که در تذکرةالاولیا از آوردن نام صوفیان نزدیک به عصر خود و معاصران خودداری کرده، دو بار در آن کتاب از خواجه یوسف با لقب امام نام برده است. وی معاصر غزالی بود و بعضی جهات با ابوحامد مشابهت داشت، هردو، شاگرد عارف قرن پنجم ابوعلی فارمدی بودند و در نظامیه بغداد تدریس کردند؛ هردو طریقتی را در پیش گرفتند که اصول ان با شریعت منطبق بود. تفاوت عمده آن ها در این بود که غزالی به تألیف پرداخت و آثار زیادی از خود برجای گذاشت، در حالی که خواجه یوسف به تربیت و ارشاد مریدان توجه کرد و عده زیادی نزد او پرورش یافتند. به روایت اوحدالدین کرمانی، خواجه یوسف بیش از شصت سال بر مسند ارشاد جای داشت پس از مرگ او نیز چهار تن از شاگردان او یکی پس از دیگری تربیت مریدان را به عهده گرفتند. سومین آن ها خواجه احمد یسوی بنیان گذار تصوف در آسیای صغیر و چهارمین آن ها خواجه عبدالخالق غجدوانی سرسلسله طریقت خواجگان و نقشبندیه است.

یوسف همدانی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/یوسف_همدانی

بپرس